نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 158
آن آورد ... «بوكاتچو» از زندگى هرزه و كثيف
آنان از حيث گناهان طبيعى و غير طبيعى «زنا و همجنسگرايى» سخن مىگويد.[1]
4. استبداد و ادّعاى الوهيّت اربابان كليسا
مطلق شدن آرا و افعال آباء كليسا آنها را در مسند خدايى نشانده بود.
آنان خود را خازنان بهشت معرّفى مىكردند و در انديشه دنياطلبى و
مالاندوزى، سند بهشت موعود را در قبال دريافت پول، پيشفروش مىكردند. آنها مانند
خدا، گناهان بندگان را مىبخشيدند و مانع مجازات الهى در خصوص عاصيانشده، خود را
از جنس برتر مىپنداشتند و در تحكيم حكومت مطلقه خويش از چيزى فروگذار نمىكردند.[2] با تشكيل دادگاههاى تفتيش عقايد،
مجازاتهاى سختى را عليه مخالفان اجرا مىكردند. «ويل دورانت» مىنويسد:
اشخاص چه مرد و چه زن، حتى در جرگه خانوادگى خويش، مراقب و مواظب
كلمه به كلمه سخنان خود بودند، مبادا سخنى انتقادآميز، بر حسب اتفاق، آنها را به
يكى از زندانهاى دستگاه تفتيش افكار روانه سازد. تفتيش افكار فشارى فكرى و ذهنى
بود كه در تاريخ نظير نداشت.[3] ازاينرو
مذهب كه مىبايست دليل هدايت و پيامآور محبّت باشد، در اروپا به اين صورت درآمد
كه تصوّر هركس از دين، خدا و مذهب، خشونت بود و اختناق و استبداد.[4]