به عبارت ديگر جمهورى اسلامى را بايد الگويى عملياتى و بومى براى
مفهوم انتزاعى مردمسالارى دينى در نظر گرفت كه به مثابه محور اصلى جهانبينى
اسلامى (در حوزه سياست و حكومت) عمل مىنمايد. به همين علت است كه مردمسالارى دينى
به منزله عامل وحدتبخش جهانبينى سياسى مسلمانان در عصر حاضر ارزيابى مىگردد.
سطح دوم؛ مردمسالارى دينى و برترى نظرى: در حالى كه منطق عملى درونى،
بيشتر به ملاحظات درونى جامعه پيروان يك جهانبينى خاص نظر دارد؛ منطق عملى
بيرونى، به بيرون مىنگرد و از نحوه مناسبات بين جهانبينىهاى مختلف مىپرسد.
از اين منظر مىتوان موقعيت يك جهان بينى را در گستره جهانى در چهار
قالب اصلى ارزيابى كرد:[2]
نخست؛ پيشگام كه از راه توليد مفاهيم و نظريه، مديريتكننده سير
تحولات است.
دوم؛ پيروان مؤثر كه از راه مشاركت در مفهومسازى و نظريهپردازى با
بازيگران پيشگام مشاركت دارند.
سوم؛ پيروان منفعل كه در بهترين حالت، اگرچه نقشى در تعيين سمت و سوى
تحولات ندارند، خود را با تحولات منطبق مىسازند و در بالاى ردهبندىهاى جهانى
براى خود جايگاهى مىجويند.
چهارم؛ واماندگان كه نه امكان مشاركت در مفهومسازى و نظريهپردازى
دارند و نه توانى در انطباق با استانداردهاى جهانى؛ لذا به حاشيه تحولات رانده
مىشوند.
[2] - نحوه دستهبندى بازيگران بحث مهم و حساسى است كه
متأسفانه كمتر به مبادى آن توجه شده است. البته تقسيمبندىهاى عمومى بسيارى
تاكنون صورت گرفته كه به دليل عدم توجه به مبادى محل نقد هستند. در اين ميان
تقسيمبندى بازيگران از حيث نقش و سهمى كه در توليد نظريه دارند، بحث تازه و
تأثيرگذارى است كه ايده نگارنده را بهتر پوشش مىدهد. از اين منظر، اينكه جريان
علم را در خدمت دارد، از علم بيشتر تأثيرگذار است! اينكه« نظريهپردازى» را هدايت
مىكند، از خود« نظريهها» تاثيرگذارتر است. اين معنا در نوشتار حاضر مد نظر
نگارنده بوده است و اين تقسيمبندى بر همين اساس پيشنهاد شده است.
نام کتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 73