نام کتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 64
اشاره كرده است، ما نيازمند به تأمل و دقتى
بيشتر از آنچه ويتگنشتاين اظهار داشته، مىباشيم. شايد بتوان در اين خصوص از
«نظريه اسمى زبان» برتراند راسل (
Bertrand Rassell )
بهره برد كه اگرچه به ضرورت ساختن زبانى تازه در چارچوب صورت منطقى
منتهى مىشود- كه كارى دشوار است- از اين حيث راهگشا و كاشف معناست.[1] در اين قسمت نگارنده نخست
راهحلهاى اصلى ارائه شده را براى موضوع مورد بحث بيان مىكند سپس بر بنياد اصلاح
و تقويت ديدگاه راسل، ديدگاه نظرى خود را عرضه مىدارد تا از اين طريق راه براى
شناخت معناى واقعى «مردمسالارى دينى» با عنايت به زمينه عملياتى آن فراهم آيد.
1- 1- 1. «تجربهگرايى» هيوم: ديويد هيوم (David
Hume)
فيلسوف تجربهگرا درباره واقعيت واژگان، مطالب صريح و شفافى را مطرح مىكند كه به
تعبير «راسل» اگرچه به شدت قابل نقد مىنمايد، اما از آن حيث كه به مبادى
تجربهگرايى- در قياس با لاك و باركلى- وفادارتر است، در گفتههايش تناقض ديده
نمىشود. بهزعم وى اگر نتوان براى مفهومى ما به ازاء عينى و واقعى سراغ گرفت، در
واقع مهمل مىباشد و لفاظىاى بيش نيست.[2]
با اين اعتبار ملاك «بيان روشن» براى تأييد و درك معناى واقعى مفاهيم، تجربهپذيرى
هرچه بيشتر و شفافتر آنهاست.
2- 1- 1. «نظريه اعيان» ماينونگ: ماينونگ (A
.Meinong)
فيلسوف آلمانى (5391 -3581) نظريهاعيان (Uber -Gegenstads
Theorie) را
ارائه كرد كه مطابق آن، پذيرش معنا براى واژگان و اصطلاحات تنها در صورتى ممكن و
مقبول است كه براى آن دست كم يك وجود معقول يا ذهنى وجود داشته باشد. به همين دليل
است كه او «دايره مربع شكل» را اصولًا بىمعنا مىدانست؛ چرا كه تصوير چنان وجودى
اصولًا ناممكن است.[3] با اين
رويكرد، براى رسيدن به «بيان روشن» لازم است تا «وجود ذهنى و معقول» مفهوم مورد
نظر تبيين و تشريح گردد.