نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 53
نكته جالب اين است كه در مكاتبات پيامبر
اسلام با سران كشورها، پيامبر عنوان «رسول الله» را براى خود انتخاب كرده است. به
چند نمونه از اين نامهها اشاره مىكنيم: بسم الله الرحمن
الرحيم. من محمد رسول الله الى النّجاشى الاصحم ملك الحبشة[1].
بسم الله الرحمن الرحيم من محمد رسول الله إلى كسرى عظيم فارس[2]، من محمد رسول الله الى
كسرى و قيصر[3]. اين موارد به روشنى دلالت دارند كه پيامبر امور حكومتى را شأنى از
شئون رسالت خود مىدانسته است و از اينجايگاه با رهبران ساير حكومتها سخن گفته
است.
در مورد على بن ابى طالب عليه السّلام مسئله روشنتر و گوياتر است؛
طرح جانشينى و ولايت امام عليه السّلام در غدير خم فرمانى بود كه مستقيما از سوى
خداوند ابلاغ گرديد[4] و نه تنها
ابتكارى از ناحيه مردم در اينباره وجود نداشت، بلكه پيامبر نيز به نوعى از پذيرش
مردمى اين مسئله نگران بود. فرمان الهى در نصب على بن ابى طالب عليه السّلام به
ولايت بر مسلمانان، به وضوح بر اين امر دلالت دارد كه رهبرى از نظر اسلام- به ويژه
شيعيان- در متن دين بلكه در رأس دين و در حوزه وحى الهى و جزء مهمترين وظيفه
پيامبر قرار مىگيرد، به گونهاى كه ترك و اهمال آن مساوى با عدم انجام رسالت تلقى
مىگردد.[5] به همين
جهت است كه در مورد امامان معصوم عليهم السّلام اينگونه شهادت مىدهيم: