نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 47
فصل سوم: نقد سكولاريسم اسلامى
در فصل اول ديديم كه آيات زيادى در قرآن مجيد به امور اجتماعى،
سياسى، اقتصادى، حقوقى و نظامى پرداخته و نسبت به آنها از موضع دين سخن گفته است.
با وجود اين، جاى بسى شگفتى است كه كسانى ادعا نمايند: «نبوت و حكومت دو امر غير
قابل تلفيق در يكديگرند»،[1] «خلافت و
رهبرى سياسى كه يك پديده دنيايى است هيچ رابطه منطقى يا كلامى يا اعتقادى با مقام
بسيار رفيع نبوت و امامت ندارد»[2]، «سياست
مدن به طور كلى از مدار تكاليف احكام الهيه خارج مىباشد»[3]
و يا «پيامبران جز مقام تعليم، وظيفهاى نداشتهاند.»[4]
ما در اينجا ضمن بيان دلايل كسانى كه با نگاهى دينى، مدعى جدايى دين از سياستاند
به نقد آنها خواهيم پرداخت.
الف) نفى حكومت در اسلام
گفته مىشود قرآن وظيفه و رسالت پيامبر را در تعليم، تبليغ، تذكر،
بشارت و انذار منحصر دانسته و مسلّط بودن بر مردم را نفى كرده است:
[1] - مهدى بازرگان،« آخرت و خدا هدف بعثت انبيا»، مجله
كيان، شماره 28، ص 56.