نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 37
جنبه عينى و عملى پيدا كند.»[1] دكتر حميد عنايت پس از بيان دو عامل
براى پيدايش انديشه سياسى در حيات فكرى مسلمانان به يك مسئله اساسىتر اشاره
مىكند كه «همانا پيوند ذاتى بين اسلام به عنوان يك برنامه جامع براى تنظيم زندگى
انسانى است و سياست به عنوان ابزار لازمى كه در خدمت همهجانبه اين برنامه باشد.»[2] به اعتقاد وى: «اگر جان و جوهر
سياست همانا تلاش در پى كسب قدرت باشد باز هم به سختى مىتوان جهانبينى سياسىترى
از اسلام پيدا كرد. اسلام كه همواره طبيعت انسانى را بر وفق نيازهاى جسمى و
روحىاش مىشناسد، هرگز به صرف شرح و بيان آرمانهايش راضى نيست، بلكه مدام درصدد
وسايلى براى جامه عمل پوشاندن به آنهاست و قدرت يك وسيله اساسى براى نيل به اين
هدف است. قرآن از مؤمنان مىخواهد كه از سرمشق والا يا به اصطلاح اسوه حسنه حضرت
محمّد صلّى اللّه عليه و اله پيروى كنند.[3]
از آنجا كه توفيق اصلى پيامبر در بنا نهادن حكومتى بر مبناى تعاليم اسلام بود
مسلمانان هم وظيفه دارند از سرمشق او در اين زمينه پيروى كنند.»[4]
بدين ترتيب، عناصرى كه مسلمانان را در زمره سياسىترين انسانها قرار داده است
عبارتند از:
1. توصيه قرآن به الگوپذيرى از پيامبر كه ديگر عذرى براى بىتفاوتى
سياسى باقى نمىگذارد.
2. ملازم بودن عملى شدن بسيارى از احكام دينى با حصول شرايطى كه جز
با تشكيل دولت و حكومت متعهد به دين، محقق نمىگردد.