و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه أمواتا بل أحياء عند
ربّهم يرزقون[2]؛
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده مپندار، بلكه
زندهاند.
آيا مىتوان گفت دينى كه پيامبرش را به جهاد تشويق مىكند، دينى است
كه اختصاص به امور فردى و عبادى دارد و فقط ناظر بر رابطه فرد با خداست؟!
قرآن كريم قاطعانه اعلام مىكند كه بر مسلمانان واجب است براى
خشكاندن ريشههاى فتنه به جهاد برخيزند تا دين بماند:
و قاتلوهم حتّى لا تكون فتنة و يكون الدّين كلّه للّه[3]؛
و با آنان بجنگيد تا فتنهاى بر جاى نماند و دين يكسره از آن خدا
گردد.
آيا بسيج و آمادگى نظامى، جهاد و مبارزه با فتنهگرى به عنوان يك
فرمان دينى، جز به معناى حضور فعّالانه دين در حياتىترين امور يك جامعه است؟ و
آيا جز اين است كه دين با بيان فضّل اللّه المجاهدين
على القاعدين أجرا عظيما؛[4] يكى از بزرگترين ارزشها را براى جهاد قائل شده است.
6. مبارزه با كفر و طاغوت
آيات فراوانى نيز بر مبارزه با كفر و طاغوت تأكيد دارند كه اين امر
نشانى ديگر از دخالت دين در امور اجتماعى است؛ نظير:
و لقد بعثنا فى كلّ أمّة رسولا أن اعبدوا اللّه و اجتنبوا
الطّاغوت[5]؛