نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 107
حقيقت است و رأى و فكر شخص نيست كه ممكن است
اشتباه كرده باشد.»[1] تفاوت
پيامبر با امام معصوم تنها در اين است كه: «آنچه پيغمبر در اينگونه مسائل
مىگويد مستند به وحى مستقيم است و آنچه ائمه عليهم السّلام مىگويند مستند به
پيغمبر است، نه به اين شكل كه پيغمبر به آنها تعليم كرد، بلكه به آن شكلى كه
مىگوييم على عليه السّلام فرمود: پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله بابى از علم به
روى من باز كرد كه از آن باب هزار باب ديگر باز شد.[2]
همانطور كه وحى را نمىتوانيم تفسير كنيم كه پيغمبر چگونه علم را از ناحيه خدا مىگيرد،
نمىتوانيم تفسير كنيم كه چه نوع ارتباط معنوى ميان پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله
و على عليه السّلام بود كه پيامبر حقايق را كما هو حقه و بتمامه به على آموخت و به
غير او نياموخت.»[3] «علماى
شيعه اين مطلب را با تعبير «لطف» بيان كردهاند؛ يعنى لطف الهى، و مقصود اين است
كه اين مسئله براى هدايت بشر مفيد است. چون راه بشر به سوى او بسته است، لطف الهى
ايجاب مىكند كه از آنسو عنايتى بشود، همانطور كه در مورد نبوت مىگويند لطف. پس
اين يك اصل از اصول شيعه است كه تقريبا مىتوان گفت دليل عقلى شيعه در باب امامت
است.»[4]
[1] - همان، ص 858؛ به همين جهت ميان آنچه در گفتار و
رفتار امام عليه السّلام وجود دارد با آنچه افراد غير معصوم نظير صحابه، تابعان
راويان، مجتهدان و مفسران بيان مىكنند تفاوت اساسى وجود دارد، زيرا برخلاف معصوم
در نقل، توضيح، استنباط، اجتهاد و تفسير گروه دوم خطا و اشتباه را دارد.
[2] - ر. ك: محمّد بن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 1،
كتاب الحجة باب النص على امير المؤمنين، ص 297- 296، احاديث 4، 5 و 9
[4] - همان، ص 873- 874. علامه حلّى در اين زمينه
مىنويسند:« الإمام لطف فيجب نصبه على اللّه تعالى تحصيلا للغرض»( كشف المراد فى
شرح تجريد الاعتقاد، ص 388) و صاحب عقائد الاماميه مىنويسند:« كما نعتقد أنها
كالنبوّة لطف من اللّه تعالى فلا بدّ أن يكون في كل عصر إمام هاد يخلف النبي فى
وظايفه من هداية البشر و إرشادهم إلى ما فيه الصلاح و السعادة في النشأتين و له ما
للنبي من الولاية العامّة على الناس ... فالإمامة استمرار للنبوّة»( عقائد
الاماميه، ص 49- 50).
نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 107