نام کتاب : قلمرو دل نویسنده : محدثى، جواد جلد : 1 صفحه : 73
است. از همين رو خنده زياد، در زبان حضرت
رسول، سبب مرگ قلب به شمار آمده است: «ايّاكَ وَ كَثْرَةَ
الضِّحْكِ، فَانَّهُ يُميتُ القلبَ».[1]
فيض كاشانى نقل مىكند:
به ابراهيم ادهم گفتند: چرا دعا مىكنيم، اما مستجاب نمىشود؟ با آن
كه خداى متعال فرموده است كه بخوانيد مرا، تا اجابت كنم شما را!
گفت: چون كه دلهايتان مرده است.
گفتند: چه چيزى دلها را ميرانده است؟
گفت: هشت خصلت؛ حق خدا را شناختيد، اما آن را بر پا نداشتيد و ادا
نكرديد. قرآن خوانديد، ولى به حدود احكام آن عمل نكرديد. گفتيد رسول خدا را دوست
مىداريم، اما سنت و روش او را ترك كرديد. گفتيد از مرگ بيم داريم، اما براى آن
آماده نشديد. خداوند فرموده بود:
«شيطان، دشمن شماست. او را دشمن خود بدانيد»، اما با گناهانتان با
شيطان همكارى و همراهى كرديد. گفتيد: از آتش دوزخ مىترسيم، اما بدنهاى خود را در
آن آتش افكنديد. گفتيد بهشت را دوست داريم، اما براى بهشت كارى نكرديد. چون از
بسترهايتان برخاستيد، عيبهاى خود را پشت سرتان انداختيد، ولى عيبهاى مردم را
جلوى خود قرار داديد. پس (با اين كارها) موجبات خشم پروردگارتان را فراهم ساختيد؛
چگونه دعايتان را مستجاب كند؟[2]
و راستى كه چنين است. اينها، يعنى خروج از حريم بندگى و به شوخى
گرفتن عذاب، عقاب، بهشت و جهنم، و ايمان داشتن با زبان و مسلمان بودن به شعار و
حرف. و مگر «مرگ دل» چيزى جز اينهاست؟