حضور «جسم» و غيبت «جان»، چرا؟
«مبند دل به كسى، جز به مهر آن معبود
ز «خلق» و «خود» بگذر، رو به آستان «خدا» كن
تويى كه بنده آن آفريدگار كريمى
دل از تباهى و غفلت، زدام و دانه جدا كن
به اشك نيمه شبى، ناله سحرگاهى
و يا به سجده شكرى
سپاس نعمت بىمنتهاش، ادا كن ...»[1]
*** اين كه چگونه بايد خود را در «محضر» يافت و از «احساس حضور» در نماز لذت برد، سؤال بسيارى از جوانان خدا باور و حقجوست.
ارزش و تأثيرگذارى نماز هم به عنوان معراج مؤمن و سكوى پرواز، در همين «حضور قلب» نهفته است.
[1] - برگ و بار، ص 24