وقتى كه جنگ بهپايان رسيد، زنان با وجود
لباس كارها و خستگىهايشان، باز هم زن بودند و در «برابرى» نوظهور خود، تنزّلى را
تجربه كردند. با پايان جنگ، بسيارى از زنان بيكار شدند و روىهم رفته تعداد زنان
شاغل به مدت چند سال، به شدت كاهش پيدا كرد. قطعاً اين مسأله در ارتش نيز صدق
مىكرد. اما افت نظامى آنها، همراه با پيروزى بود، چون به زنان كهنهكار و
پرسابقه، بسيارى از حقوق و امتيازات مردان كهنهكار اعطا شد.
با اين وجود، با توجه به رفتار نابرابر موجود دهه چهل براى اكثر زنان
از نظر كار حرفهاى و نظامى، بسيار ارزشمند بود. تك تك زنان، نه تنها ثروت اقتصادى
بهدست آوردند، بلكه از عزت نفس نسبتاً بالايى نيز برخوردار شدند. اهداف فمينيستى
سير صعودى داشت، هر چند كه خود فمينيسم- بهعنوان يك جنبش اجتماعى و سياسى- به
سختى نفس مىكشيد. مسأله برخوردارى از حقوق مساوى براى زنان، در اواخر دهه چهل،
يكى از مهمترين موضوعات سياسى و اجتماعى آن دوره شد.
بهنظر مىرسد كه با وجود تمايلات فمينيسم و با وجود همه گفتگوها
درباره نياز به برابرى براى زنان در محيط عمومى، اين عرصه براى اكثر آمريكايىها
بهاندازه خانه و زندگى خانوادگى اهميت نداشت. اين نقشهاى سنّتى همسر و مادر بود
كه هنوز هم اكثر زنان ادّعاى آن را داشتند و تعهد آنها به فمينيسم، تقريباً با
همان سرعتى كه افزايش يافته بود، كاهش يافت. حتى امروزه فمينيستها براى توضيح اين
واقعيت كه بهنظر مىرسد