آيا اميدى براى فمينيسم در اين نسل جديد
«كنونى» وجود دارد- نسل زنانى كه اكنون در دانشگاه هستند و شايد حتى اولينبار است
كه در مورد فمينيسم مطلبى مىخوانند؟ البته هيچكس مطمئن نيست اما چند ايده بايد
مورد بحث قرار گيرد، فمينيستها قطعاً به مشكلات مربوط به چارچوب تئوريكى
ايدئولوژى خودشان پىبردهاند.
اقدام اول كه به عقيده من توسط برخى اعضاى محافظهكار سياسى ايجاد
مىشود، براى فائق آمدن بر تمايلات مشكلآفرين و متناقض آنها به نيازهاى همزمان
برابرى و تفاوت است.
روش اول كه فمينيستها بهوسيله آن تلاش كردهاند تا به هويت و تفاوت
بپردازند، زندگى كردن با تناقضاتى است كه ايجاد مىكنند؛ يعنى ارتباط با مرزهايى
كه فرض مىشود زنان را از مردان، سياه را از سفيد، فرهنگ را از فطرت متمايز يا جدا
مىكند، با توجه به دنياى تئوريكى دوگانگىهايى كه از دنياى سياسى چندگانگى ساخته
شده است، بسيارى از فمينيستها خود را از هر چارچوب تئوريكى غير از چارچوب خودشان
رها