نام کتاب : شؤون و اختيارات ولى فقيه (ترجمه مبحث ولايت فقيه از كتاب البيع) نویسنده : خميني، سید روح الله جلد : 1 صفحه : 24
اين همه مدّت كه از غيبت آن بزرگوار مىگذرد
و شايد اين دوران هزارها سال ديگر نيز ادامه يابد؛ علم آن نزد خداوند است و ما از
طولانى شدن آن به خداى بزرگ پناه مىبريم. آيا مىتوان تصوّر كرد كه آفريدگار
حكيم، امّت اسلامى را به حال خود رها كرده، تكليفى براى آنان معيّن نكرده باشد؟ و
آيا خردمندانه است كه بگوييم خداوند حكيم به هرجومرج ميان مسلمين و پريشانى احوال
آنان رضا داده است؟ و آيا چنين گمانى به شارع مقدّس رواست كه بگوييم حكمى قاطع جهت
رفع نيازهاى اساسى بندگان خدا تشريع نكرده است تا حجّت بر آنان تمام شده باشد؟
آرى، لزوم حكومت به منظور بسط عدالت و تعليم و تربيت و حفظ نظام
جامعه و رفع ظلم و حراست مرزهاى كشور و جلوگيرى از تجاوز بيگانگان، از بديهيترين
امور است، بىآنكه بين زمان حضور و غيبت امام و اين كشور و آن كشور فرقى باشد.
لزوم حكومت از نظر احاديث
اين حكم عقلى، چنان بديهى و روشن است كه اگر در منابع متقن اسلامى
نيز دليلى بر وجوب آن وجود نمىداشت، باز هم ترديدى در صحّت آن نبود. با اين همه،
از طرف شارع مقدّس نيز دلايل بسيارى بر اين امر وارد شده است. از آن جمله، در كتاب
شريف وافى، بابى است با اين عنوان: «انّه ليس شىء ممّا يحتاج اليه النّاس الّا و
قد جاء فيه كتاب او سنّة.» يعنى چيزى از نيازهاى مردم نيست، مگر آنكه در كتاب و
سنّت دليلى براى آن آمده است.
در اين باب، روايات زيادى ذكر شده است كه به برخى از آنها اشاره
مىكنيم.
1) مرازم از امام صادق عليه السّلام نقل كرده است كه فرمود: إنّ
اللّه تبارك و تعالى أنزل في القرآن تبيان كلّ شىء،
حتّى و اللّه ما ترك اللّه شيئا يحتاجاليه العباد، حتّى لا يستطيع عبد يقول لو
كان هذا انزل في القرآن إلّا و قد أنزل اللّه تعالىفيه.[1]
به راستى كه خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم بيان هر چيزى را نازل
فرموده است.
به خدا قسم، حق تعالى هيچيك از نيازهاى مردم را، بدون حكم شرعى، به
خود آنان واگذار نكرده است تا اينكه بندهاى نتواند بگويد اى كاش اين مطلب در قرآن
آمده بود؛