responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سيره آفتاب نویسنده : خميني، سید روح الله    جلد : 1  صفحه : 91

بشنو از دل كان حريم كبرياست‌

مرحوم آقاى واعظ زاده خوانسارى از علما و بزرگان عرفان و اهل منبر و با امام خيلى مأنوس بود. يك روز به من فرمود: آقاى برهانى بيا امروز به زيارت حاج آقا روح اللّه برويم.

به محضر امام رفتيم؛ با توجّه به سوابق رفاقتى كه اين دو با هم داشتند امام به او فرمودند: آقاى واعظ زاده: ما به خاطر رفاقت با شما هميشه بهره‌اى از هم مى‌برديم چه از مباحث علمى و چه اشعار ادبى.

بعد از آن كه امام اين جمله را گفتند، مرحوم واعظ زاده شروع كرد به خواندن اين رباعى:

گيرد همه كس كمند و من گيسويت‌

جويد همه كس هلال و من ابرويت‌

در دايره دوازده برج تمام‌

يك ماه مبارك است آن هم رويت‌

امام هم فى البداهه اين رباعى را در پاسخ او فرمودند:

گشود چشم نگارم ز خواب ناز از هم‌

نظر كنيد در فتنه گشت باز از هم‌

تو در نماز جماعت نرو كه مى‌ترسم‌

كُشى امام و بپاشى صف نماز از هم!

بعد مرحوم واعظ زاده شعر معروف مولوى را خواند كه:

بشنو از نى چون حكايت مى‌كند

از جدايى‌ها شكايت مى‌كند

امّا در پاسخ فرمودند:

نشنو از نى كآن نواى بينواست‌

بشنو از دل كآن حريم كبرياست‌

نى بسوزد تل خاكستر شود

دل بسوزد خانه دلبر شود[1]

من از اين‌جا تكان نمى‌خورم‌

در ايام جنگ مواقع خيلى حساس و خطرناكى پيش مى‌آمد. گاهى اطراف بيت حضرت امام هم مورد حملات موشكى قرار مى‌گرفت و در تمام اين احوال ايشان‌


[1] - حجّت الاسلام برهانى: برداشت‌هايى از سيره امام خمينى قدس سره، ج 2، ص 178

نام کتاب : سيره آفتاب نویسنده : خميني، سید روح الله    جلد : 1  صفحه : 91
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست