انّيّت ماست كه ما را محجوب نموده، «تو خود
حجاب خودى حافظ از ميان برخيز».[1]
به او پناه ببريم و از او- تبارك و تعالى- با تضرّع و ابتهال بخواهيم
كه ما را از حجابها نجات دهد: «الهى هَبْ لى كَمالَ
الْانْقِطاعِ الَيْكَ وَ انِرْ ابْصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها الَيْكَ
حَتَّى تَخْرِقَ ابْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ الى مَعْدِنِ
الْعَظَمَةِ وَ تَصيرَ ارْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ، الهى
وَاجْعَلْنى مِمَّنْ نادَيْتَهُ فَاجابَكَ وَ لاحَظتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ».[2]
پسرم! ما هنوز در قيد حجابهاى ظلمانى هستيم و پس از آنها حجابهاى
نور است و ما محجوبان، هنوز اندر خم يك كوچهايم.[3]
تفكر در موجودات عالم يكى از وسايل نجات از خودبينى
ما اگر ساعتى تفكر كنيم در موجودات عالم، كه خود نيز از آنهاييم و
بيابيم كه هيچ موجودى از خود چيزى ندارد و آنچه به او و همه رسيده، الطافى است
الهى و موهبتهايى است عاريت، و الطافى كه خداوند منان به ما فرموده چه قبل از آمدن
ما به دنيا و چه در حال زيستن، از طفوليت تا آخر عمر و چه پس از مرگ، به واسطه
هدايت كنندگانى [است] كه مأمور هدايت ما بودهاند، شايد بارقهاى از حبّ او- جلّ
و علا- كه محجوب از آن هستيم، در ما پيدا شود و پوچى و بىمحتوايى خود را دريابيم
و راه به سوى او- جلّ و علا- براى ما باز شود يا لااقل از كفر جحودى نجات
[2] - بار الها بريدگى كامل( از متعلقات) را براى توجّه
به خودت ارزانيم فرما و چشم دلهايمان را به فروغ نظر كردن به خودت روشن گردان، تا
ديدگان دل پردههاى نور را دريده و به معدن عظمت و جلال برسد و جانهايمان به عز
قدس تو تعلق يابند. الها! مرا در شمار آنان قرار ده كه ندايشان دادى، اجابتت
كردند. و نيم نگاهى به آنان افكندى در برابر جلال تو مدهوش گشتند.( مفاتيح الجنان،
مناجات شعبانيه)
[3] - وعده ديدار، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى
رحمه الله، نامه 8/ 2/ 1361