همسر امام قدس سره مىگفتند: حدود 5/ 1 ماه قبل از عمل جراحى امام
خمينى قدس سره كه منجر به رحلت آن بزرگوار در 14 خرداد سال 1368 شمسى شد، امام به
من فرمودند:
خواب خوشى ديدهام و براى تو نقل مىكنم ولى تا زندهام راضى نيستم
براى احدى نقل كنى.
در خواب ديدم كه فوت كرده و از دنيا رفتهام. حضرت على عليه السلام
تشريف آوردند و مرا غسل دادند و كفن كردند و بر جنازهام نماز خواندند، سپس پيكرم
را در ميان قبر نهادند و آن گاه فرمودند: اكنون راحت هستى؟ عرض كردم: راحت هستم
ولى در جانب راستم كلوخى وجود دارد كه مرا ناراحت مىكند.
حضرت على عليه السلام آن كلوخ را برداشته و دست مرحمت بر همان قسمت
از بدن من كه ناراحت بود كشيدند و آن گاه به طور كلى ناراحتى برطرف گرديد و
راحتشدم.[1]
مطمئن باش از دنيا مىروم
در روزهاى آخر حيات امام، من هر روز در بيمارستان بودم و هميشه از
حاج احمد آقا احوال ايشان را مىپرسيدم. ايشان روزهاى آخر به من مىگفت: امام،
ديگر
[1] - به نقل از مرحوم سيداحمدآقا خمينى رحمه الله:
داستان دوستان، ج 5، ص 249