responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 59

نرم نرم تا بر اسپ آمد و بش اسپ بگرفت و دست بروى اسپ فروماليد و همچنان بپشت او فرود آورد. اسپ هيچ نجنبيد و خاموش همى بود. يزدجرد زين و لگام خواست. لگام بر سرش كرد و زين بر پشتش نهاد و تنگ استوار كرد و آنگاه پس اندر آمد و خواست كه پاردم اندر افكند. اسپ‌[1] ناگاه جفته‌اى بزد مر او را بر سر دل و بكشت و سر از در بيرون نهاد و هيچ كس وى را اندر نيافت و كس ندانست كه از كجا]82 a[ آمد و بكجا شد. مردمان بر آن متفق گشتند كه «اين فرشته‌اى بود فرستاده خداى تعالى كه ما را از اين ستمكار برهانيد.»

حكايت در اين معنى‌

5- گفتند عماره بن حمزه اندر مجلس ابود و انيق‌ 14 نشسته بود روز مظالم.

مردى برخاست كه ستم رسيده بود و از عماره تظلم كرد كه «ضيعت من بغصب فروگرفته است.» امير المؤمنين ابو دوانيق عماره را گفت «برخيز، بر ابر خصم بنشين و حجّت خويش بگوى.» عماره گفت «من خصم وى نيم و اگر اين ضيعت از آن من است بوى بخشيدم و من برنخيزم از آنجا كه خليفه مرا گرامى كرده است و نشانده و من جاه و مرتبت خويش بضيعتى نتوانم داد.» همه بزرگان را خوش آمد از بلندهمتى وى.

*** 6- و ببايد دانست كه قضا پادشاه را مى‌بايد كردن بتن خويش و سخن خصمان شنيدن بگوش خويش. چون پادشاه ترك باشد يا تازيك يا كسى كه او تازى نداند و احكام شريعت نخوانده باشد مر او را بنايبى حاجت آيد تا شغل مى‌راند بنيابت او. اين قاضيان همه نايب پادشاه‌اند و بر پادشاه واجب است كه دست قاضيان قوى دارند[2] و حرمت و منزلت ايشان بايد كه بكمال باشد از


[1] - اسب‌NC -:P

[2] - دارندNC : داردP

نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 59
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست