ان يقطع السلطان رجلا ارضا فتصير له رقبتها و تسمى تلك الارضون قطائع
واحدتها قطيعة»)
اقطاعدار 135/ 4
اقطاعدارى 134/ 4
الا، و الا 99/ 12: 128/ 11
(تاريخ بيهقى ص 56 س 13 ح 7:
نوروزنامه ص 59 س 1: اگر نه آنستى كه تو هنوز خردى و اين ادب
نياموخته و الا من ترا امروز مالشى دادمى كه بازگفتندى») اين كلمه زيادى بنظر مىرسد
و مجتبى مينوى آنرا در متن نوروزنامه درج نكرده است اما اشاره داده كه در يك نسخه
خطى «و الا» هست. گويا اين كلمه فقط براى تأكيد بكار مىرفته است.
امر معروف كردن: اعتراض كردن 75/ 9:
78/ 1
امضا كردن: اجرا كردن 56/ 9: 118/ 8
اندى كه: مادامى كه، بشرط اينكه، آنگاه كه 27/ 1
لغت فرس ص 527 «اندى- خاصه. عماره گفت:
«گر
خوار شدم سوى بت خويش روا باد
اندى
كه بر مهتر خود خوار نيمخوار»
: ديوان معزى ص 802
«اى
داده بتو خداى جاه پدرت
خرم
بتو ميران و سپاه پدرت
گر
بىپدرت بماند گاه پدرت
اندى
كه توى بجايگاه پدرت»:
ديوان عنصرى ص 320 س 3050
«گر
بوستان بباد خزان زرد شد رواست
اندى
كه سرخ ماند روى خدايگان»:
ديوان خاقانى ص 12
«گر
حله حيات مطرز نگرددت
اندى
كه در نماندت اين كسوت از بها»)
در شواهد فوق از اشعار معزى و خاقانى لفظ «روا باشد» حذف شده است و
بايد بفراست دريافت همچنانكه «فبها» را پيش از «اگر نه» حذف مىكنند
(75/ 11 «اگر اين زن را بيرون فرستى و اگرنه هماكنون بدرگاه معتصم
رويم»)