فصل پنجاهم اندر نگاه داشتن حساب[1] مال ولايتها و نسق آن
1- حساب مال ولايتها كه مىنويسند و مجموع و خرج پديد مىآرند فايده
اين آن است كه خرجها را تأملى شافى كرده شود، آنچه روا بود كه از او بيفكنند و
ندهند قلم برنهند و اگر در مجموعات گويندهاى را سخنى باشد و توفيرى نمايد سخنش
بشنوند و چون آنچه گويد بر حقيقتى باشد طلب آن مال كنند[2]
تا اگر صورت خللى و تضييع مالى بسته است بدين سبب زايل گردد و از احوال پس از اين
هيچ پوشيده[3] نماند.
2- اما ميانه رفتن پادشاه در معنى مال دنيا و در كارها چنان است كه
در هر حال منصف باشد و بر عادت قديم و آيين ملكان نيك بروند و سنّت بد ننهند و
ببدعت رضا ندهند، و بر پادشاه فريضه است در تفحّص كردن عمال و معاملات و بدانستن
دخل و خرج و نگاه داشتن اموال و ساختن خزينهها و ذخيرهها از جهت استظهار و دفع
كردن مضرّت خصمان را و نه چنان كف بستن كه مردمان بر او رقم بخيلى و دنيادوستى
فروكشند و نه نيز چنان اسراف كردن كه مردمان گويند باد دست است، مال تلف مىكند. و
بوقت بخشش اندازه هركسى نگاه