responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 285

اين مذهب شدند گروهى را خلفى مى‌خوانند و گروهى را باطنى. چون سال دويست و هشتاد هجرتى درآمد اين مذهب فاش شد. و هم در اين سال در شام مردى كه او را صاحب الخال‌ 85 گفتندى خروج كرد و بيشتر شام بگرفت. و اين غياث كه از رى بگريخته بود و بخراسان شده بمرو الرود مقام گرفت و امير حسين على مرو- رودى را دعوت كرد و اجابت يافت و اين حسين مسلط شد در]721 a[ خراسان خاصه در طالقان و ميمنه و پارياب و غرچستان غور. چون حسين در اين مذهب آمد خلقى را از اين ناحيتها در مذهب آورد.

4- پس اين غياث يكى را بمرو الرود خليفه خويش كرد تا مردمان را دعوت مى‌كند و خود با رى آمد و ديگرباره در سرّ مردمان را دعوت كردن گرفت و يكى را از ناحيت پشاپويه‌[1] كه شعر تازى و حديث غريب نيك دانستى نام او ابو حاتم خليفه كرد و بدعوت كردن مشغول گشتند. در خراسان وعده داده بود كه بمدتى نزديك بفلان سال قايم كه او را مهدى خوانند بيرون آيد.

قرمطيان دل بر آن وعده نهاده بودند. و اهل سنت خبر يافتند كه غياث بازآمده است و ديگرباره خلق را بر مذهب سبع دعوت مى‌كند. اتّفاق چنان افتاد كه آن وعده بيرون آمدن مهدى فراز رسيد و او دروغ زن شد و نيز سبعيان در مذهب بر او عيبها گرفتند و بدين هر دو معنى بر او خشم گرفتند و از او ببريدند و نيز اهل سنّت طلبش مى‌كردند تا بكشند. بضرورت او مهجور شد و ندانستند كه كجا شد.

5- و بعد از آن سبعيان رى با سبطى از اسباط[2] خلف متّفق گشتند و روزگار با او مى‌گذاشتند. چون مرگش دررسيد پسر خويش را خليفه كرد نام او ابو جعفر كبير. و اين ابو جعفر را سودا پديدار آمد. مردى بود نام او ابو حاتم‌


[1] - نشابوپه‌M : نشاپويه‌N : نشاربه‌PC -:K

[2] - اسباطKB : اسباب‌N

نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 285
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست