فصل چهلم اندر بخشودن پادشاه بر خلق خداى
عز و جل و هر كارى و رسمى كه از قاعده و بنياد خويش بيفتاده باشد با قاعده خويش
آوردن
1- بهر وقتى حادثهاى آسمانى پديدار آيد
60 و مملكت را چشم بد اندر يابد و دولت يا تحويل كند و[1] از خانهاى بخانهاى شود و يا
مضطرب گردد از جهت فتنه و آشوب و شمشيرهاى مختلف و كشتن و سوختن و غارت و ظلم، و
اندر چنين ايام فتنه و فتور شريفان ماليده شوند و دو نان با دستگاه گردند و هركه
را قوّتى باشد هرچه خواهد مىكند و كار مصلحان ضعيف شود و بدحال گردند و مفسدان
توانگر شوند و كمتر كسى باميرى رسد و دونتر كسى عميدى يابد و اصيلان و فاضلان
محروم مانند. و هر فرومايهاى باك ندارد كه لقب پادشاه و وزير بر خويشتن نهد و
تركان لقب خواجگان بر خويشتن نهند[2] و
خواجگان]28 a[ لقب
تركان بر خويشتن بندند و ترك و تازيك هر دو لقب عالمان و ايمّه بر خويشتن نهند و
زنان[3] پادشاه
فرمان دهند و كار شريعت ضعيف گردد و رعيّت بىفرمان شود و لشكريان درازدست گردند و
تمييز از ميان مردم برخيزد و كس تدارك كارها