فصل بيست و نهم اندر ترتيب مجلس بار عام و
شرايط آن
1- اندر هفتهاى كه نشاط انسى افتد يك روز يا دو روز بارعام بايد داد
تا هركه عادت رفته است درآيند و كسى را بازندارند، و ايشان را آگاه كرده باشند كه
روز آمدن[1] ايشان است
و روزهايى كه جاى خواص باشد آن قوم دانند كه جاى ايشان نيست، خود نيايند تا بدان
حاجت نيوفتد كه يكى را بار دهند و يكى را بازگردانند. و اين قوم كه مجلس خاص را
شايند بايد كه همه معدود باشند و هم معلوم باشد كه ايشان كىاند. و شرط چنان بود
كه هر يكى از ايشان چون درآيد جز با يكى غلام نيايد[2]
و اينكه هركسى صراحى و ساقى خويش مىآرند روا نيست و هرگز عادت نبوده است و سخت
ناپسنديده است چه بهمه روزگار خوردنى و نقل و بار عام از سراى ملوك بخانه خويش
بردندى نه از خانههاى خويش بمجلس ملوك از بهر آنكه سلطان كدخداى جهان باشد و
جهانيان همه عيال وىاند، واجب نكند كه از خانه آن كس كه عيال وى باشد[3] و نانخواره وى بار عام و خوردنى
بمجلس وى برند چه كدخدايى او بايد كه از آن همه بزرگان بيشتر و بهتر و نيكوتر و
پاكيزهتر باشد و اگر از بهر آن