2- و هنوز در روزگار سامانيان اين تربيب برجاى بود و بتدريج بر
اندازه خدمت و شايستگى غلام را درجه مىافزودندى چنانكه غلامى را[1]
بخريدندى يك سال او را پياده در ركاب خدمت فرمودندى با قبايى زندنيچى و موزه و آن غلام
را فرمان نبودى كه نهان و آشكارا در اين يك سال بر اسپ نشيند و اگر معلوم شدى مالش
دادندى، و چون يك سال با موزه خدمت كردى وثاق باشى با حاجب بگفتى و حاجب معلوم
پادشاه كردى، آنگاه او را اسپكى تركى فرمودندى با زينكى در خام گرفته و لگامى دوال
ساده و چون يك سال با اسپ و تازيانه خدمت كردى سوم سال او را قراجورى دادندى تا بر
ميان بستى و سال چهارم كيش و قربان فرمودندى تا بوقت برنشستن بربستى، سال پنجم
زينى بهتر و لگامى بكوكب و قبايى و دبّوسى كه در دبّوس حلقه آويختى، سال ششم
ساقيى[2] فرمودندى
و آبدارى و قدحى از ميان درآويختى و سال هفتم جامهدارى و سال هشتم خيمككى يك سرى
شانزده ميخ بدادندى و سه غلامك نو خريده را در خيل او كردندى و او را وثاقباشى
لقب دادندى و كلاهى نمدين سياه سيم كشيده و قبايكى كپزى[3] 43 درپوشانيدندى. همچنين هر سالى جامه و
تجمّل و خيل و مرتبت او مىافزودندى تا خيلباشى شدى[4].
پس همچنين حاجب شدى. و چون شايستگى و هنرها و شجاعت او همه كس را معلوم گشتى و
كارهاى بزرگ از دست او برآمدى و مردمدار]36 b[ و خداوند دوست بودى آنگاه او را تا سى و پنج سال
و چهل سال نشدى اميرى ندادندى و بولايت نامزد نكردندى.
3- والپتگين بنده و پرورده سامانيان بود و بسى و[5]
پنج سالگى سپاه-