نام کتاب : سياست و مهدويت نویسنده : بهروز لک، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 147
باشد همچنين به بررسى ابعادى خواهيم پرداخت
كه با آموزه فرج ناسازگار است.
جهانى شدن به مثابه ظرف انديشهها و ايدئولوژىها
جهانى شدن چيست و چگونه مىتوان آن را تبيين كرد؟ چنين پرسشى در طول
سه دهه مطالعات فراگير، هنوز در هالهاى از ابهام قرار دارد و اجماع مشخصى در باب
تبيين آن شكل نگرفته است. جهانى شدن پديدهاى است كه در چند دهه گذشته در عرصه
جهانى بدان توجه شده و تحليلها و ديدگاههاى مختلفى درباره آن مطرح گرديده است.
مباحث مبسوط و بحثانگيزى در ريشهيابى جهانى شدن ايراد شده است. مسئله مهم در بحث
حاضر، تحليل ماهيت و چيستى اين پديده است. جهانى شدن در عرصههاى مختلف اقتصادى،
اجتماعى- فرهنگى، سياسى و نظرى مطالعه شده است. در طبقهبندى نگرشهاى موجود در
جهانى شدن معمولا بر خصلتهاى سهگانه آن يعنى فرايندى بودن) ssecorp a sa (، طرحواره بودن) tcejorp a sa (يا در نهايت پديده محور بودن) nonemonehp a sa (توجه شده است. يان شولت به شش معناى مختلف از جهانى شدن در نزد
محققان جهانى شدن اشاره كرده است: بينالمللى شدن، آزاد سازى، جهان گسترى، غربى يا
امريكايى كردن، قلمروزدايى يا گسترش فوق قلمرو گرايى (شولت، 1382:
8- 7). از منظرى ديگر، برخى بر ارتباط جهانى شدن با مفاهيمى چون
مدرنيسم و پسامدرنيسم تمركز كردهاند (نش، 1380: 114- 71؛ شولت، 1382: 21- 19). در
نهايت، از منظر گفتمانى نيز به جهانى شدن نگريسته شده است (تاجيك، 1381؛206 :2001
,hguolcriaF (. از اين منظر، جهانى شدن خود به مثابه يك گفتمان عمل مىكند.
نورمن فركلاف ضمن اشاره به گفتمان جهانى شدن اظهار مىدارد:
آنچه در عمل مطرح است يك گفتمان خاصى از جهانى شدن در ميان
نام کتاب : سياست و مهدويت نویسنده : بهروز لک، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 147