صفحه 100 سطر 11 «و از اينجا گرفتهاند اجتهاد قاضى و مفتى و متحرى»
چنين است در همه نسخهها، ليكن بنظر مىرسد كلمه متحرى در متن غلط و مصحف متجزى
باشد.
متجزى اصطلاحا در برابر مجتهد مطلق به كسى اطلاق مىشود كه قادر به
استنباط برخى از احكام باشد و نه همه آنها. برخى از علما درباره امكان تجزى در
اجتهاد ترديد كرده و گفتهاند ملكه اجتهاد و استنباط قابل تجزيه نيست بلكه امرى
بسيط است، بنابراين توانائى استنباط احكام اگر براى كسى حاصل شده به طور تمام و
كمال است و اگر حاصل نشده يكسره و بالتمام نيست. مرحوم آخوند خراسانى از فقهاى
متأخر ما اين نظر را قبول ندارد، بلكه معتقد است كه هر مجتهد مطلق لامحاله در
ابتداى كار متجزى بوده و اجتهاد او بعدها و بتدريج به حد كمال رسيده است: «بل
يستحيل حصول اجتهاد مطلق عادة غير مسبوق بالتجزى للزوم الطفرة» (كفاية الاصول) اين
بحث در ميان علماى اهل سنت و جماعت نيز هست و مثلا امام غزالى مانند محقق خراسانى
معتقد بوقوع تجزى است.