از وفات او ساقط شده، و ائمه را نمىرسد كه
حالى بدان عمل كنند.
و اما خمس الخمس كه سهم رسول است صلى اللّه عليه و سلم در نصّ قرآن،
بعد از وفات آن حضرت ساقط شده، و سهم اللّه همان سهم مصالح است. و آنچه صاحب
«هدايه» گفته كه مذهب شافعى آن است كه خمس الخمس. از آن امام و خليفه است صحيح
نيست، و مذهب شافعى آن است كه از خواص پيغامبر بوده صلى اللّه عليه و سلم، و بعد
از او ساقط شده بموت او و اللّه اعلم.
چون بيان احكام غنيمت نموده شد اكنون بيان احكام استيلاى كفار بر
بلاد اسلام، نعوذ باللّه منها، بنمائيم و باللّه التوفيق.
فصل چهارم، در بيان احكام استيلاى كافران بر يكديگر و العياذ
باللّه، بر اموال و ديارهاى مسلمانان:
بدان ايدك اللّه تعالى كه گاه هست كه كفار بر يكديگر و گاهى بر بلاد
اسلام مستولى مىگردند، و سابقا مذكور شد كه بمجرد استيلاى ايشان بلاد اسلام دار
الحرب نمىگردد. و اما اموالى كه ايشان از ديار اسلام بدار الحرب برند حكم آن
متغير مىشود، و ما آن احكام را در اين مقام ياد كنيم.
اما بر مذهب امام ابو حنيفه رحمه اللّه؛ در كتاب «هدايه» گويد: گاهى
كه غالب گردند ترك بر روم، پس سبى كنند ايشان را و مالهاى ايشان را بگيرند، مالك
مىگردند آن را. پس اگر ما غالب شويم بر ترك حلال مىگردد ما را آن چيزى كه
مىيابيم از آن اموال. و گاهى كه ايشان غالب شوند بر اموال ما و آن را احراز كنند
بدار خود، مالك آن مىگردند. پس اگر غالب شوند مسلمانان بر آن ديار و مالكان آن
اموال را بازيابند پيش از قسمت، از آن ايشان است بىچيزى.
و اگر احراز كنند مسلمانان آن را بدار الاسلام و بيابند مالكان آن را
بعد از قسمت، فراگيرند آن را بقيمت اگر خواهند. و اگر تاجرى بدار الحرب درآيد و
بخرد آن را، و اخراج كند آن را بدار الاسلام، پس مالك اول اختيار دارد: اگر خواهد
فراگيرد آن را بثمن كه تاجر خريده است آن را، و اگر خواهد بگذارد آن را. و اگر آن
را