باغيان نه فاسقانند و نه كافران ليكن خطا
كارانند در آنچه مىكنند و بسوى آن مىروند. و بايد دانست كه صحابه همه عدولاند،
و حضرت پيغامبر را صلى اللّه- عليه و سلم صد و بيست و چهار هزار صحابى بودند در
وقتى كه وفات فرمود، و قرآن و اخبار تصريح كرده بعدالت و جلالت ايشان، پس طعن در
ايشان نتوان كرد.
اين است كلام صاحب «انوار».
و چون بيان احكام بغات نموده شد، حكم قتال با ايشان بيان كنيم، و
باللّه التوفيق.
فصل دوم، در بيان حكم قتال با بغات.
بدان ايّدك اللّه تعالى كه امام عادل را واجب است مقاتله با اهل بغى،
فامّا اختلاف در آن است كه ابتداء قتال با ايشان توان كرد يا بايد گذاشت تا ايشان
ابتدا كنند. و سابقا مذكور شد كه در مذهب امام اعظم رحمه اللّه در اين مسئله دو
قول است. قدورى ذكر كرده كه ابتدا بقتال نبايد كرد تا ايشان ابتدا كنند. و امام
خواهرزاده بدان رفته كه جايز است ابتدا بقتال ايشان، گاهى كه لشكرها جمع گردانند و
فراهم آيند از جهت مقاتلت. اين است مذهب حنفى.
و در مذهب شافعى رحمه اللّه آن است كه قتال با ايشان حكم قتال با
صايل دارد كه دفع او بايد كرد. پس با ايشان در ابتدا قتال نكنند. و در كتاب
«انوار» گفته كه پيش از قتال امام كسى را پيش ايشان فرستد كه امين و دانا و ناصح
باشد، تا سؤال كند از ايشان كه چه چيز است كه سبب خروج ايشان شده؟
پس اگر مظلمهاى ذكر كنند آنرا زايل گرداند. و اگر ابداء شبهه كنند
آنرا كشف كند. و اگر اصرار كنند نصيحت كند. بعد از آن ايشان را بقتال اعلام كند.
پس اگر مهلت طلبند اجتهاد كند، و آنچه صواب باشد بعمل آورد. و گاهى
كه مقاتله كنند اگر ممكن باشد كه ايشان را اسير سازند، قتل جايز نيست. و اگر ممكن
باشد كه او را زخم سخت زنند، كشتن يكباره او را جايز نيست. و هر كس كه از ايشان
پشت كند و ترك قتال نمايد، يا سلاح اندازد، يا اسير گردد. او را