نيست، از آنجهت كه محمد بن معاويه كه راوى
حديث است مجروح است باتفاق علماى احاديث. عن عمرو بن عوف رضى اللّه عنه، انّ رسول
اللّه صلى اللّه عليه و سلم كبّر- فى العيدين فى الأولى سبعا قبل القراءة، و فى
الاخرى خمسا قبل القراءة. ترمذى از بخارى سؤال كرد و گفت در اين حديث چه مىگوئى؟
گفت: ليس فى الباب شىء- اصحّ من هذا و به اقول. و چون از نماز فارغ شدى برخاستى و
خطبه كردى استاده، و منبرى نبود. و در حديث وارد شده كه افتتاح خطبه عيد بتكبير
مىكرد. و در راه عيد گاهى كه برفتى بهمان راه بازنگشتى بلكه براه ديگر بازگشتى. و
سرّ آن مىگويند كه آن بود كه تا اهل هردو راه بر او سلام كنند، و ديگر اسرار كه
از علم مردم پوشيده است و اللّه اعلم. اين است سيرت حضرت پيغامبر صلى اللّه عليه و
سلم در نماز عيد كه در «صراط مستقيم» ايراد كرده، چون بيان اقامت جمعه و عيد نموده
شد، بيان حفظ و انكاح صغاير و ايامى كه سلطان را سزاوار است كه بنمايد كنيم، و
باللّه التوفيق.
فصل چهارم، در بيان انكاح ايامى و صغيرات و صغار كه ايشان را
اولياء خاصه نباشد و سلطان را ولايت ايشان باشد.
بدان ايّدك اللّه تعالى كه در حديث آمده كه آن حضرت صلى اللّه عليه و
سلم فرمود: السلطان ولىّ من لا ولىّ له و ازين حديث مستفاد شد كه سلطان را ولايت
هست بر كسى كه او را ولى خاصه نباشد. اما در اثبات ولايت سلطان محل اختلاف علما
هست، و مختار در مذهب امام ابو حنيفه رحمه اللّه آن است كه ولايت سلطان بر تزويج و
انكاح زنان صغيرات و اطفال صغار و مجانين و مجنونات گاهى محقق مىگردد كه ولى غائب
شود بغيبت منقطعه. و در كتاب «هدايه» گويد كه چون غايب شود ولىّ اقرب بغيبت منقطعه
جايز است كسى را كه دورتر است هم از او تزويج كند، و چون هيچ ولى نماند ولايت از
آن حاكم است و امام. زيراكه حضرت پيغامبر صلى اللّه عليه و سلم فرمود: السلطان
ولىّ من لا ولىّ له، و غيبت منقطعه آن است كه او در بلدى باشد كه قافلهها بدو
نرسند الّا در سالى يكبار، و