چون معلوم شد كه حدود پنج است، بيان احكام هر حدى از اين حدود در
فصلى از فصول بنمائيم انشاء اللّه تعالى، و به التوفيق.
فصل دوم، در بيان حد زنا و كيفيت اقامت آن.
زنا در شرع عبارت از ايلاج فرجى است در فرجى محرّم بعينه كه او مشتهى
باشد بالطبع بىشبهه.
و بقيد «ايلاج» بيرون رفت مفاخده و مقدمات وطى و مساحقه زنان (كه در
اينها)[1] تعزير
واجب مىگردد، و اما حد واجب مىگردد بدانكه ايلاج حشفه كنند يا مقدار آن. و بقيد
«محرّم بعينه» بيرون رفت مجامعت با زوجه خود يا كنيز خود در حيض يا نفاس يا روزه
يا احرام (يا كنيزك مشتريه خود قبل از)[2]
استبراء. و بقيد «مشتهى بالطبع» بيرون رفت وطى بهيمه يا (وطى)[3]
مرده كه تعزير واجب مىگردد. و بقيد «عدم شبهه» اقسام وطى شبهه بيرون رفت، از آن
جمله وطى جاريه مزوّجه خود. اين است تعريف زنا در شرع.
و اما احكام آن به مذهب حنفى؛ در «هدايه» گويد كه زنا ثابت مىشود به
بيّنه و اقرار، و مراد ثبوت او نزد امام است، و بيّنه آن است كه چهار گواه گواهى
دهند بر زنى و مردى بزنا، و بايد كه وقت گواهى، امام از ايشان سؤال كند كه زنا
چيست و چون است؟ و كى زنا كرد و با كه زنا كرد و در كجا زنا كرد؟ در دار الحرب يا
در دار الاسلام؟ و وقتى كه اينها را بيان كنند و گويند كه ديديم كه بفلان زنا كرد،
و وطى نمود در فرج او، همچو ميل در سرمهدان ديديم، و آن حاكم از حال ايشان پرسد
در سرّ و علانيه، و از عدالت ايشان معلوم كند آنگاه حكم كند. و حاكم بايد كه او را
حبس كند تا زمانىكه از حال گواهان پرسد و عدالت ايشان ظاهر شود، زيراكه اگر گذارد
او را شايد كه گريزد. و وجهى ندارد گرفتن كفيل از او.
و زنا به اقرار وقتى ثابت مىشود كه شخصى عاقل بالغ اقرار كند بر
نفس