نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 33
سبب را پرسيدم، گفتند باد انداخته است.
معلوم شد كه در دو يوم قبل، آن بادى كه دوچار ما بود، در اينجا هم خرابى كرده است.
بارى از كوچه باغها بيرون رفتيم.
يك فرسنگ، از شهر كه دور شديم يكى از چوبهاى گارى كه ستون روى چرخ
است، ديديم افتاده است. چون بدون بودن آن چوب خطر داشت، گارى را نگاه داشته سورچى
پياده شد، يك ميدان[1] پياده
برگشت. در جادّه تجسّس مىنمود پيدا نكرد، مراجعت كرد، خواست يكى از اسبها را سوار
شده، برود از شاهرود يكى بياورد، ديديم باعث معطّلى است، به اميد خداوند روانه
شديم.
- شش ساعت از شب گذشته، رسيديم به فراشآباد[2]
يك ربع ساعت توقف شد.
رفقا چاهى صرف نمودند، اسب گارى عوض شده، حركت كرديم، به سرعت گارى
مىرفت.
سهشنبه يازدهم شهر شعبان المعظم
- سه ربع به آفتاب مانده به ميامى[3]
رسيديم، از گارى فرود آمده، جنب قهوهخانه وضو ساخته، دوگانه به عمل آمد و نيازى
به درگاه بىنياز نموديم. ميامى ده بزرگ خوبى است، دكاكين و چند كاروانسرا دارد.
در ميان ده، نهر آبى مىگذشت. درختهاى چنارى بزرگ در كنار نهر و اطراف آن، در زير
درختهاى چنار سكوها [يى] از براى توقف زوّار ساخته بودند. هواى آنجا هم لطيف و
آبش گوارا بود.
رفقا در جنب قهوهخانه نان و چاهى صرف نمودند، حقير هم آب گرمى با
قدرى نان خورده، به تلاوت قرآن مشغول شديم.
- نيم ساعت از دسته گذشته حركت كرده، روانه شديم. به قهوهخانه
رسيده، انگور
[1] - يك ميدان: يك چهارم فرسنگ[ تقريبا يك و نيم
كيلومتر].
[2] - فراشآباد: نام محلى در كنار راه شاهرود و
نيشابور ميان خيرآباد و ميامى ... در مأخذ جغرافيايى متأخر نام اين ده نيست.« لغت
نامه»
[3] - ميامى: نام يكى از بخشهاى سهگانه شهرستان شاهرود
است و از سه دهستان تشكيل شده است: مركزى، فرومد، نردين ...« لغت نامه»
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 33