نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 25
برخاستم، به اتفاق يكديگر گردش كرديم، جاده
را پيدا كرديم، قدرى آمديم، چند نفر از رفقا را ديدم كه آنها هم مانند ما پياده و
سرگردان مىرفتند. از گارى خبر گرفتيم، گفتند: «در فلان مكان گير كرده، گارى خالى
تحصيل كرده، قدرى اسباب خود را در آن ريخته، حال خواهد رسيد.»
پس در گوشهاى در ميان آن درّه نشستيم و باد هم بسيار شدّت داشت، صبر
نموديم، گارى رسيد، سوار شديم، مىرفتيم.
حضرات كه در عقب بودند، شرحى نقل نمود [ند] كه سه گار [ى] چاروادارى
و مكّارى باهم مىآمدند، آنها به علاوه بار تجارتى، سرنشين هم داشتند در يك گارى
كه قدرى مال خرازى و اسباب ديگر هم بود، چند نفر زن هم نشسته بودند؛ يكى از آنها
سيگار مىكشد، آتش از سيگار در گارى مىاوفتد، كمكم رخنه كرده مشتعل مىشود.
زمانيكه ملتفت شدند، شعله درشده بود. به تعجيل زنها را پياده كردند. چون باد بود
نتوانستند تمام را خاموش نمايند. بسيارى از اسباب خرّازى و قدرى از خود گارى سوخت
و ليكن به زنها و اسبها آسيبى وارد نيامد. گفتند كه قريب پانصد تومان سوخت؛ العلم
عند اللّه.
بارى، در ميان آن درّه مستطيل گارى مىرفت.
- دو ساعت به صبح مانده به قهوهخانهاى رسيديم كه اسم او را فراموش
كردم. در آنجا فرود آمده در ميان قهوهخانه رفته يك ساعت خوابيديم. اذان صبح
برخاستيم، وضو ساخته در درگاه كردگار پيشانى عجز و انكسار ساييديم. سورچى هم به
اصلاح گار [ى] خود پرداخت؛ اسباب گارى ما را در دو گارى تقسيم نمودند.
- يك ساعت از آفتاب برآمده به طرف آهوان[1]
حركت نموديم.
يوم يكشنبه نهم شعبان المعظم
حقير قريب يك فرسخ پياده رفتم، گارى كه زيادى اسباب خود را در آن
ريخته بوديم، دو نفر از سرنشينها هم در آن نشانيده بودند، يكى باغبانباشى و
ديگرى آن
[1] - آهوان: نام محلى كنار راه سمنان به دامغان ميان
تيلستان و كلاته يعقوب.« لغت نامه»
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 25