نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 222
آبدار، ديدار از اغيار پوشيده و در زير خاك
آرميده، بيرون آوريم و به نور بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ
سُوءٍ[1]
قرانهاى چرخى، اين قاضيان بلخى را بفريبيم، زيرا كه از اخوان ما مستبدّان بسيارى
معمّم و به لباس علم متّهمند به قسمى كه از براى دينارى خون صغيرى بريزند و از
براى درهمى جان كبيرى از بدنش بيرون كشند و هر بيچاره كه بميرد، اينان وارثند و
هركه از چنگ ايشان گريزد مانند حارث او را به قيد ظلم اسير و به رشته جور دستگير
خواهند نمود.
چنانچه مىبينيم علماى اين امّت كه مشعله طريق هدايت و مروج احكام
شريعت هستند از دست اينان، خون از دل روان و اشك از ديده ريزانند.
به اندازهاى ذات اقدس و وجود مقدّس آن پيشوايان دين از دست اين فرقه
بدآيين در زحمت و تعب است كه از حدّ و حصر افزون است و اين جاهلان و خائنان كه
ملبّس به لباس اهل علمند از براى حبّه گندمى كشورى را خراب و براى لقمه نانى
مملكتى را در عذاب انداختهاند.
[متاع مكر و حيله]
پس صلاح اين است كه بعضى را به پول زرد و سفيد و برخى را به وعده و
وعيد و باقى را به امّيد و نويد فريب داده، تا مانند مهتر نسيم عيار، آن قوم
نابكار، عقايد و افكار مردم را بدزدند و به اسم خلاف شرع و قانون فرنگى با مردم
دورنگى نمايند و تفرقه در ميان ايشان اندازند و كار ما را بسازند.»
رئيس بعد از تأمل و تفكر سربرداشت و گفت: «صحيح است زيرا كه خداى
آنان در قرآنشان مىفرمايد: زُيِّنَ لِلنَّاسِ
حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ
مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ[2].
[1] -« سپيد و درخشان بدون هيچ بيمارى[ پيسى]» نمل
27/ 12.
[2] -« عشق به خواستنىها از جمله زنان و فرزندان[
پسران] و مال هنگفت اعم از زر و سيم، در چشم مردم آراسته شده است» آل عمران 3/
14.
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 222