نام کتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران نویسنده : فراهانى، حسن جلد : 1 صفحه : 98
است و مأمورين نظامى به هيچوجه نبايد به
منزل مشار اليه بروند. 14
______________________________
(1). منوچهر خان سپانلو داراى رتبه سرهنگى و
طبيب ژاندارمرى بود. وى فرزند ميرزا باقر خان طبيب، از خانواده سياح بود كه به
سپانلو شهرت يافتند.
منوچهر خان با كاظم خان سياح فرمانده نظامى تهران نسبت خانوادگى
داشته و خواهر او را به همسرى برگزيده بود. سابقه كوتاه حكومت وى در قزوين توأم با
بدرفتارى و اخاذى از مردم بود. نويسنده مينودر يا باب الجنه قزوين در خصوص وى
اشاره دارد كه در دوران حكومت بر قزوين، اسلحه خود را بر روى ميز مىگذاشت و با
اربابرجوع برخوردى ناشايست داشت و در طى اين مدت به زور از مردم پول مىگرفت. وى
در فروردين 1300 طى اعلاميهاى خطاب به مردم قزوين اعلام داشت: منتظرم متمولين و
متمكنين قزوين به طيب خاطر! جمع شده به فوريت تا سيزده عيد، مبلغ معتنابهى به
عنوان قرض! به دولت، جمعآورى كرده و بپردازند. بعدها گفته شد كه بودجه اختصاص
داده شده براى سروسامان دادن به اوضاع مهاجرين گيلانى نيز از دستدرازى وى مصون
نمانده و مبلغ قابلتوجهى را به ناروا تصرف نموده بود. با عزل سيد ضياء او نيز
عزل، زندانى، جريمه و تبعيد شد و در سال 1301 ش، تقاضا كرد كه با خروج وى از كشور
موافقت شود.
(روزنامه خاطرات عين السلطنه، ج 7، صص 5787 و 5792؛ مينودر يا باب
الجنه قزوين، ص 784؛ سيماى تاريخ و فرهنگ قزوين، دفتر اول، ص 669- 670).
(2). نامه مستر اسمارت به سيد ضياء الدين
طباطبايى، 18/ 1/ 1300، اسناد مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر، شم، 10853- ن.
(3). ميرزا محمد خان ملكزاده مدير روزنامه
تازه بهار، پس از كودتاى 1299 و حكومتنظامى كلنل پسيان در خراسان، ديگر نتوانست
با آزادى كامل عقايد خود را انتشار دهد و با اصرار مأمورين حكومتى از ادامه نشر
روزنامه خوددارى كرد و روزنامه تعطيل گرديد. او حدود چهل روز در بازداشت بهسر برد،
پس از آزادى از زندان ديگر رغبتى به روزنامهنگارى نشان نداد و در اداره فرهنگ
مشغول به كار شد و رياست اداره معارف و اوقاف خراسان را عهدهدار گرديد. (تاريخ
جرايد و مجلات ايران، ج 2، ص 98- 99).
(4). روزنامه ايران، 31/ 1/ 1300، ص 3.
(5). سلطان روح اللّه خان عضو قواى پليس
جنوب بود كه بعدها به ژاندارمرى پيوست. نامبرده از نيروهاى مورد اطمينان
انگليسىها در ژاندارمرى بود. بعد از كودتا انگليسىها اصرار داشتند وى را در
تهران و در تشكيلات مركزى قشون نگاهدارند. در سال 1303 ش، مأمور مشايعت جنازه
ماژور ايمبرى به آمريكا شد. در 1306 ش، به علت شركت در كودتاى سرهنگ محمود پولادين
به پنج سال حبس محكوم گرديد. (زندگى سياسى على امينى، ص 231؛ تاريخ بيستساله
ايران، ج 4، ص 444).
(6). نامه والتر الكساندر اسمارت به سيد
ضياء الدين طباطبايى، 18/ 1/ 1300، اسناد مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر، شم 6- 857.
(7). روزنامه شرق نزديك، 7 آوريل 1921.
(8). تلگراف وثوق السلطنه از رشت به رئيس
الوزراء، 18/ 1/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 64، پ 1، ص 4.