responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران نویسنده : فراهانى، حسن    جلد : 1  صفحه : 568

صادر مى‌كند، متصدى قبلى امور كنسولگرى به منظور حفظ اسرار دولتى، آرشيو كنسولگرى را آتش مى‌زند. 14

______________________________
(1). روزنامه تايمز، 24 فوريه 1922؛ خبر تشكيل اين جلسه در مجله ماهانه ايران و آلمان چاپ برلين تاريخ 15 آوريل 1922 نيز منتشر شد.

(2). گزارش تلگرافى از شاهرود به وزارت داخله، 6/ 12/ 1300، اسناد ملى ايران، شم ت 290004001.

(3). گزارش تلگرافى از شاهرود به وزارت داخله، 6/ 12/ 1300، اسناد ملى ايران، شم ت 290004001.

(4). نصرت الله خان ملقب به ضرغام السلطنه و به امير مقتدر طالشى هم معروف بوده است. او از طريق پيوند سببى با خانواده سردار امجد و خانواده فولادلو كه همسايگان صاحب‌عنوانش بودند، بر منطقه مسلط شده بود.

مدتى نايب الحكومه فومنات شد و برادرش سالار شجاع را به مقابله با جنگلى‌ها به سوى فومن فرستاد و بازار ضيابر را آتش زده و دست به غارت زدند ولى مقابله جنگلى‌ها باعث شد به طالش عقب‌نشينى كند و چندبار نيز به صورت مصلحتى با جنگلى‌ها سازش كرد. آخرين نقش وى پناه دادن به سيد جلال چمنى و ياران وى بود كه بعد از پايان كار كوچك خان از قواى دولتى جدا شده و به جنگل فومنات روى كرده بود و سرانجام به دعوت ضرغام السلطنه به او پناه برد. امير مقتدر، وى را با اعزاز و احترام پذيرفت و به انواع پذيرايى گرم از او مشغول شد. از جمله پذيرايى و قرق كردن حمام بوده كه سيد جلال و كسانش جهت تنظيف لخت شده و به حمام رفته بودند. تفنگچيان ضرغام تحت رياست دامادش جوزى خان فولادلو حمام را محاصره كرده و سيد جلال و يارانش را از حمام بيرون كشيده و به «سياوزان» آورده و تحويل قواى دولتى مى‌دهند كه آنان نيز، سيد و كسانش را به رشت آورده و در قرق كارگزارى رشت به صف نگهداشته و تيرباران مى‌كنند. پس از اين واقعه كاخ ييلاقى ضرغام السلطنه دستخوش حريق شد و خود ضرغام السلطنه نيز به بيمارى كزاز مبتلا شد. براى مداوى او دكترهاى مخصوصى از تهران اعزام شده بودند اما بدون نتيجه ماند و نصرت الله خان در سال 1302 فوت كرد و قدرت اين خانواده با مرگ ضرغام السلطنه پايان يافت. (نامها و نامدارهاى گيلان، ص 588 و 577؛ سردار جنگل، ص 93؛ شوروى و جنبش جنگل، ص 521 و 522).

(5). مراسله اهالى چهار فريضه به وزارت جنگ و مجلس، 5/ 12/ 1300، اسناد مجلس،، د 4، ك 35، ج 1/ 18، پ 41 (جهت اطلاع بيشتر ن ك: پ 23).

(6). روزنامه بدر، 9/ 12/ 1300، ص 1.

(7). على اعظم زنگنه، نماينده مجلس و والى و معروف به امير كل، فرزند محمد حسين خان اعظم الدوله در سال 1255 ش، متولد شد. وى از ملاكين بزرگ كرمانشاه و فرمانده فوج سربازان محلى بود. تحصيلات مقدماتى و متوسطه را در موطن خود انجام داد. امير كل بعد از مشروطيت وارد سياست شد. وى در دوره پنجم به مجلس شوراى ملى راه يافت. امير كل مجموعا 9 دوره وكيل مجلس شوراى ملى بود. بعد از شهريور 1320 مدتى والى كرمانشاه بود. فرزند وى عزيز اعظم زنگنه نيز چند دوره وكيل مجلس بود.

(مجله آينده، ش 12- 10، س 1368، ص 781؛ شرح حال رجال سياسى و نظامى، ج 1، ص 139؛ فهرست اسامى ...، ص 16).

(8). تلگراف كنسولگرى ايران در بغداد به وزارت خارجه، 5/ 12/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 16، پ 4، ص 17.

(9). غلامرضا خان ابو قدّاره فرزند ارشد حسينقلى خان ابو قدّاره است.

غلامرضا خان پس از درگذشت پدرش در سال 1318 ق، حكومت لرستان پشتكوه را به‌دست گرفت. ابو قدّاره در سال 1321 ق، با ادعاهاى پسرش امان الله خان و برادرش عليرضا خان شهاب الدوله روبرو گشت. ولى با كمك گرفتن از نيروهاى ايلات ايوان كلهر، در جنگى كه به كشته شدن گروهى از طرفين انجاميد، بر مدعيان پيروز شد. در سال 1329 ق كه سالار الدوله، به تأسى از محمد على شاه مخلوع، براى برهم زدن مشروطه به فعاليت پرداخت غلامرضا خان ابو قدّاره به عنوان پدر زن سالار الدوله، از او با نفر و تجهيزات در اعمال ضد دولتى حمايت كرد. ابو الفضل ميرزا عضد السلطان در دوره حكومتش در لرستان و بروجرد (1339- 1340 ق) براى ابو قدّاره فرمان اميرتومانى و نشان قدس فرستاد.

در اسفند 1302 ش، عده‌اى از خوانين بيرانوند، از مقابل نيروهاى دولتى گريختند و به پشتكوه و ابو قدّاره پناه بردند و به وى پيشنهاد اتحاد عليه نظاميان دولتى را دادند كه ابو قدّاره نپذيرفت ولى آنها را هم به قواى دولتى تحويل نداد. در سال 1303 ش، عده‌اى از سران بختيارى به هواخواهى احمد شاه و حفظ قانون اساسى كميته قيام سعادت را راه انداختند. پس از آنكه احمد شاه از اروپا به ايران بازنگشت، عملا كميته قيام سعادت نيز از اعتبار ساقط شد. در آذر 1303 كه رضا خان سفرى به عتبات عاليات رفته بود فرزندان ابو قدّاره از رضا خان در بين النهرين طلب بخشش كردند. پس از آنكه ابو قدّاره از بين النهرين به ايران بازگشت و به دنبال خلع سلاح عشاير در سال 1304 ش، و مذاكره وى و فرمانده لشكر غرب مقرر شد كه والى پشتكوه، چهار صد قبضه تفنگ براى محافظت عشاير و اجراى اوامر دولت نگه دارد و مابقى را جمع‌آورى كند و به نظاميان دولتى در كرمانشاه تحويل دهد.

پس از تصرف كامل پشتكوه توسط نظاميان دولتى در 1307 ش، غلامرضا خان ابو قدّاره به بين النهرين متوارى شد. در سال 1308 ش، دولت به ابو قدّاره و پسرش يد الله خان امان‌نامه داد ولى چون با اعدام بعضى از سران ايلات و عشاير همزمان شده بود كه قبلا به آنها امان داده شده بود، آنان از بين النهرين به ايران نيامدند و سرانجام ابو قدّاره در سال 1318 ش، در عراق درگذشت.

(تاريخ سياسى اجتماعى لرستان ص 136؛ خاطرات از جنگ‌هاى گيلان و لرستان، ص 199 و 200؛ خاطرات سردار اسعد بختيارى، ص 146 و 147؛ تاريخ لرستان، ص 762؛ 95 و 96 و 104 و 105؛ جغرافياى تاريخى و تاريخ لرستان، ص 88؛ كتاب آبى، ج 5، ص 1197، سفرنامه گروته؛ ص 65- 67).

(10). مترس: زن غيررسمى و معشوقه.

(11). تلگراف كنسولگرى ايران در بغداد به وزارت خارجه، 5/ 12/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 16، پ 4، ص 17.

(12). روزنامه ايران، 5/ 12/ 1300، ص 2 و 1.

(13). همان، ص 2.

(14). تلگراف محمد فهيمى به وزير خارجه، 5/ 12/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 1/ 15، پ 18 ص 8.

نام کتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران نویسنده : فراهانى، حسن    جلد : 1  صفحه : 568
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست