در جنگ نيروهاى دولتى و «امير مؤيد»
1، يكصد و پنجاه نفر از افراد «امير مؤيد» كه يكى از آنان پسر او بود،
اسير و تعدادى ديگر متوارى شدند در اين درگيرى از جمله هزار گوسفند به تصرف
نيروهاى دولتى درآمد. 2
* عضويت ميرزا آقا خان همدانى در اداره بازرسى ژاندارمرى
آقا ميرزا آقا خان همدانى به عضويت اداره بازرسى ژاندارمرى انتخاب
گرديد. 3
[تصوير] امير مؤيد سوادكوهى
* اعزام نيروهاى قزاق به تبريز
رضا خان به مركز فرماندهى نيروى قزاق در قزوين دستور داد هزار و
پانصد نفر از قزاقهاى مستقر در تنكابن را به تبريز اعزام نمايند. 4
______________________________
(1). اسماعيل خان باوند معروف به امير مؤيد
سوادكوهى و امير تومان، فرزند شعاع السلطنه كالسكهچىباشى دربار ناصر الدين شاه
قاجار در سال 1261 ق/ 1224 ش، متولد شد و در رشتهى نظامى در دار الفنون تحصيل كرد
و پس از آن به خدمت حكومت درآمد. به خاطر خدماتش، دربار ناصر الدين شاه قاجار، به
فرمان شاه در 1302 ق، نشان سرهنگى و رشته حمايل مخصوص دريافت كرد. در محرم 1326 ق
به فرمان محمد على شاه از سوى وزارت جنگ حكم رياست قشون مازندران براى امير مؤيد
صادر شد، در ذيقعده همان سال به فرمان شاه مأموريت حفظ مرزهاى شمالى ايران را بر
عهده گرفت. در جمادى الاول 1330 ق، لقب «امير مؤيد» به او داده شد.
در محرم 1333 به مجلس دوره سوم راه يافت و در مجلس رياست كميسيون
نظام را بر عهده گرفت. در رمضان 1336 با دولت وثوق الدوله همگام با ديگر چهرههاى
ملى درگير شد. نتيجه اين درگيرى تبعيد امير مؤيد به كرمانشاه بود. پس از سقوط
حكومت وثوق الدوله و رهايى از تبعيد به مازندران آمد و پس از كودتاى اسفند 1299 و
به قدرت رسيدن رضا خان تحت الحفظ به تهران اعزام شد. اين در حالى بود كه سهم
الممالك فرزند ارشد امير در مازندران رياست قشون را بر عهده داشت.
سه فرزند امير مؤيد عباسخان (سهم الممالك) و سيف اللّه (سرتيپ) و اسد
اللّه خان (هژير سلطان) در نبردهاى سخت با نيروهاى رضا خان در سال 1300 ش، شكست
خوردند و پس از تسليم، دو برادر سهم الممالك و هژير سلطان به خدمت نظام در
استرآباد درآمدند و سيف اللّه خان در كنار پدر در تهران بهسر مىبرد. پس از چندى
دو برادر به تهران فراخوانده شدند و در بين راه در كلارك بهشهر به قتل رسيدند.
امير مؤيد در تيرماه 1311 با خوف و رجاء زنده بود و سيف اللّه خان
ميراثخوار پدر و برادران به يمن حمايت خاندان پهلوى و به دور از هياهوى سياسى و
نظامى در آسودگى زيست». (اسناد امير مؤيد سوادكوهى، ص 35- 20؛ فصلنامه گيلان ما،
پاييز 1383، شم 16، ص 80- 89).