نام کتاب : دولت يار (نقد و بررسى كتاب آخرت و خدا، هدف بعثت انبياء) نویسنده : حامدنيا، رسول جلد : 1 صفحه : 126
2- 4) ملاك مشروعيّت حكومت، اراده الهى
است يا خواست مردم؟
آقاى بازرگان كه طرفدار جدايى دين و حكومت است، مشروعيّت حكومت
پيامبر (ص) و حضرت على (ع) را بيعت مردم مىداند و قائل به مشروعيّت الهى نيست.
درباره حكومت شش ماهه امام حسن مجتبى (ع) نيز چنين اعتقادى دارد و صلح ايشان با
معاويه و واگذاى حكومت را دليل بر مدعاى خود مىداند و چنين مىگويد:
«امام حسن مجتبى (ع) بنا به انتخاب و بيعت مسلمانان، خليفه و جانشين
پدرش گرديد ولى به مال و منال افتادن بزرگان صحابه و خوشگذران و راحت طلب شدن
مردم از يك طرف و جاهطلبى و نيرنگهاى معاويه از طرف ديگر، سبب شد كه سرداران و
واليان و ياران امام، يكى بعد از ديگرى كارگزار و طرفدار معاويه شده، خيانت به
خليفه منتخب و معصوم بكنند، بهطورى كه مقابله با معاويه نتيجه منفى مىداد و جز
خيانت و خونريزى حاصلى نداشت. حضرت بنا به اصرار و تمايل مردم، ناچار به صلح با
معاويه تن داد، ولى صلحى كه در آن از معاويه تعهد گرفته شده بود به آزار مخالفين
نپردازد و مخصوصا براى خود وليعهد تعيين نكرده، انتخاب خليفه را به عهده وجوه امت
بگذارد. مسلّم است كه اگر امام حسن (ع) خلافت را ملكشخصى ومأموريت الهى يانبوى
مىدانست، به خود اجازه نمىداد آن را به ديگرى صلح كند ... از نظر امام حسن خلافت
بهمعناى حكومت و مباشرت امور امت و از آنِ مردم بود.»[1]
آنچه در بررسى تاريخ ثابت شده آن است كه امام حسن (ع) با معاويه صلح
كردند، امّا نبايد فقط به همين رخداد تاريخى بسنده كرد بلكه بايد علل واقعشدن صلح
را موردبررسى قرار داد. در جريانصلح امامحسن (ع)