براى برنامهريزى بهمنظور حركت به سمت كمال و حفظ نظام اسلامى؛
2. آسيبشناسى نقاط آسيبپذير و حتى تهديدزا براى حفظ نظام؛
3. تدوين استراتژىهاى خرد و كلان نظام در حوزههاى امنيتى، فرهنگى،
سياسى و بينالمللى كه بايد بهجد در دستور كار قرار گيرد؛
4. وضعيت متغير و پرشتاب منطقهاى و پيشرفتهاى بينالمللى كه بىشك
بر اوضاع ايران نيز اثرگذار خواهد بود.
بنابر دلايل ذكرشده، تحليلى از آينده انقلاب اسلامى ضرورت دارد. براى
اين منظور بررسى چالشها و فرصتهاى پيشروى انقلاب امرى ضرورى است.
الف) فرصتهاى پيشروى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى
فرصتها بهمعناى وجود زمينههاى مطلوب در محيط بيرونى كشور است كه
با بهرهبردارى از آن مىتوان به نتايج درخورى دست يافت. همچنين فرصتها، شرايطى
است كه به كشورها توانايى مىدهد تا با بهرهگيرى صحيح از آنها، به اهداف ملى خود
رسند و تهديدها را نيز دفعنمايند.
برشمردن فرصتهاى فراروى هر نظام سياسى، امرى الزامى است و
سياستمداران داخلى مىكوشند تا از فرصتهاى پيشروى براى ارتقاى جايگاه نظام و
مقابله با تهديدهاى احتمالى، به بهترين شكل استفاده كنند.
يك. فرصتهاى داخلى
1. مردمى بودن
انقلاب ايران صرفاً انقلابى كارگرى، دانشجويى و يا صنفى نبود،
ازاينرو يكى از مهمترين عوامل پيروزى انقلاب، بسيج عمومى مردم بود. اين امر، ما
را به پاسخ اين پرسش مىرساند كه چرا انقلاب در طول سالها مبارزه پيروز نشد و
ناگهان با اين سرعت به سرانجام رسيد؟ نظام سياسى هر اندازه در اداره امور جامعه از
مشاركت عمومى بيشترى برخوردار باشد، به همان ميزان مقبوليت بيشترى مىيابد.
بنابراين حضور مردم بهعنوان سرمايه اجتماعى در