ايجاد انحراف در آرمانهاى اصيل انقلاب، مشكلاتى را به وجود
آورند. تلاش اين جريانها در ابتداى انقلاب و گسترش آن در اين دوران و ازسويى
كمرنگتر شدن آن در آغاز تهاجم نظامى عراق، نكتهاى درخور ذكر است، اما در همين
دوران نيز با حضور برخى از اين جريانها در رده مشاوران و يا در برخى مناصب
روبهروييم؛ تا جايىكه حتى پارهاى مسئولان به حمايت از چنين جريانها پرداختند و
موجب اميدوارى دشمنان نظام شدند.
در دوران سازندگى، حضور جريانهاى فكرى كه بر اقتصاد ليبرال تأكيد
داشتند و راه رسيدن به پيشرفت را همگون شدن با غرب مىدانستند، تأثيرات فراوانى بر
مسائل اجتماعى گذارد و اقتصاد كشور را از خط اصيل خود جدا كرد. بعدها نيز همين
جريان فكرى، بستر لازم را براى فعال شدن نگرش ليبراليسم اقتصادى، سياسى و فرهنگى
در جامعه و شكلگيرى جريان انحرافى و افراطى پنهان در دولت اصلاحات فراهم آورد.
درحقيقت شعار آزادى كه يكى از اساسىترين آرمانهاى انقلاب اسلامى
بود، مهمترين زمينه روىكار آمدن دولت اصلاحات را فراهم نمود، اما شكلگيرى يك
جريان انحرافى در اين گفتمان، زمينهساز بسيارى از مشكلات اجتماعى و فرهنگى در
كشور شد. البته با مشخص شدن خطوط گسست ميان جريان انحرافى (در درون گفتمان
اصلاحات) و خط اصيل انقلاب، اين جريان نيز بهنوعى طرد گرديد، هرچند كه بسترساز
برخى تنشهاى اجتماعى نظير حادثه كوى دانشگاه در تيرماه 1378 شد و در سال 1382،
مجلس ششم را نيز به تحصن و اختلال كشانيد.
بنابراين تجربه سى ساله نظام جمهورى اسلامى نشان مىدهد كه هرگاه
جريانهاى منحرفى در درون نظام شكل گرفتهاند، با وجود ايجاد كردن برخى مشكلات، پس
از مدتى با هوشيارى مردم از صحنه حذف شدهاند.
چكيده
1. دوره اول پس از انقلاب اسلامى (دوره تثبيت نظام) در قالب دو چالش
درخور بررسى است: يكى حفظ و بقاى انقلاب و نظام تازهتأسيس در برابر موانع داخلى
(1359- 1357)