بىشك ديدگاههاى رهبر هر انقلاب بهعنوان نظريهپرداز، در فهم
علل و زمينههاى انقلاب نقش بسزايى دارد.
روش ديگر براى اين منظور، بررسى شعارهايى است كه در اين دوران ازسوى
مردم و گروهها اعلام شده است. اغلب خواستهها در انقلابها و جنبشها در شعارها
هويدا مىشود كه با بررسى محتوايى آنها مىتوان فرهنگى و هويتى بودنشان را دريافت.
ارزيابى نظريههاى انقلاب اسلامى نيز از ديگر روشها براى دانستن
زمينهها و دلايل انقلاب است تا دريابيم انقلاب اسلامى ايران با ديگر انقلابها
متفاوت است. در اين فصل مىكوشيم تا با بررسى سه موضوع، اهميت هويت و فرهنگ را در
شكلگيرى انقلاب اسلامى مورد واكاوى قرار دهيم.
الف) مبانى هويتخواهى و استقلالطلبى انقلاب اسلامى در آراى امام
خمينى+
ماهيت فرهنگى و هويتخواهى در انقلاب اسلامى را مىتوان در كلام و
دغدغههاى رهبر و بنيانگذار انقلاب اسلامى جستجو كرد و ازسويى نيز مىتوان
استمرار اين نوع نگاه و توجه به تحول مزبور را در سياستها، راهبردها و روشهاى
اجرايى و عملياتى ايشان مشاهده نمود.
تأكيد بر فرهنگى بودن انقلاب اسلامى و اصرار بر استقلالِ از ديگر
قدرتها و بازيابى هويت خودى، ازجمله مسائلى است كه در آراى امام (قدس سره) درخصوص
انقلاب اسلامى مطرح شده است. از اين منظر، انقلاب اسلامى پاسخى به بحران هويتِ
شكلگرفته براثر سياستهاى عصر پهلوى بوده است. بههمينرو، ايشان از انقلاب
اسلامى با عنوان انقلابى فرهنگى ياد مىكند:
ما مىخواهيم كه اين انقلابمان را، انقلاب فرهنگىمان را، انقلاب
اسلامىمان را به همه ممالك اسلامى صادر كنيم.[1]
بايد دانست نگاه امام (قدس سره) به عنصر «فرهنگ» نگاهى مبنايى و زيربنايى است؛
عنصر