جريان اشغال لانه جاسوسى آمريكا، اين رسوايى بيشتر شد؛ تا
جايىكه بسيارى از آنها ناگزير به غرب گريختند.
جبهه ملى كه با سماجتْ اهداف خود را دنبال مىكرد، پس از انقلاب در
جريان تصويب لايحه قصاص در مجلس شوراى اسلامى، عليه اين لايحه موضع گرفت و از مردم
خواست تا در اعتراض به آن راهپيمايى كنند. اين امر با مخالفت شديد امام خمينى (قدس
سره) روبهرو شد و ايشان با اعلام ارتداد بانيان اين راهپيمايى،[1]
به زندگى سياسى جبهه ملى در داخل كشور پايان داد.[2]
چهار. نهضت آزادى ايران
نهضت آزادى در سال 1340 با جدا شدن از جبهه ملى ايران اعلام موجوديت
كرد، اما در يكى دو سال اول رشد چندانى نداشت. با شروع مجدد فضاى اختناق شاهنشاهى
در سالهاى نخستين دهه چهل، از اين رشد اندك نيز كاسته شد. نهضت آزادى با اين هدف
كه يك گروه سياسى- مذهبى باشد، تشكيل شد، ولى عمدتاً به فعاليت سياسى پرداخت؛
چراكه اساساً فلسفه تأسيس آن نوعى مبارزه سياسى بود، نه مبارزه با بىدينى. اين در
حالى بود كه بازرگان در مقام يكى از بنيانگذاران اين نهضت نيز هدف از تشكيل آن را
«حفظ اصالت نهضت ملى در چارچوب وحدت با جنبش نوين اسلامى» عنوان كرده بود.
رهبران نهضت آزادى با وجود انتقادهايشان از شاه، مىكوشيدند تا از
حدود قانون اساسى خارج نشوند. اين نهضت با استفاده از اين فرصت، اندكى رشد كرد و
بر فعاليت خود نيز افزود. در آستانه پيروزى انقلاب، اطلاعيههاى نهضت آزادى و حتى
جبهه ملى رنگ مذهبى نيز به خود گرفت.
با اوجگيرى مبارزات مردم، نهضت آزادى همچون ديگر گروههاى سياسى
ناگزير با امواج خروشان مردمى همراه شد، اما بين ديدگاههاى آنها با ديدگاه رهبرى
انقلاب و مردم، تغاير وجود داشت. براى مثال، بازرگان طى مصاحبهاى در سوم بهمن
1357 درمورد بختيار