براى تأييد مدعاى فوق نيمنگاهى به تفاوت فاحش آمار طلاق ايران و
كشورهاى غربى مىاندازيم.
آمار طلاقهاى ايران در سال 1345 (60%)، در سال 1355 (10%)، در سال
1376 (8%) بوده است.
اما آخرين اطلاعات از آمار طلاق در كشورهاى غربى از سال 1978 تا 1991
(34%) را نشان مىدهد[2].
اينجاست كه انسان به ياد سخن ولتر، دانشمند نامى غرب مىافتد كه
مىگويد:
شايد هرگز قانونى كاملتر از قوانين قرآن درباره طلاق وضع نشده باشد[3].
بانو دكتر ساچيكو مورآتا محقق ژاپنى نيز مىگويد:
تعيين محلّل در حقيقت، براى جلوگيرى از تصميم آنى مرد است كه بدون
مطالعه، اقدام به مطلّقه كردن همسر خود نكند و اين امر از نظر عاطفى، ضربه هولناكى
است براى مرد كه تحمّل آن آسان نيست. من به عنوان يك نيمه مسلمان محقق، مىپرسم:
چرا مسلمانان همواره جنبههاى منفى هر موضوعى را گرفته و درباره آن مجادله
مىكنند؟ غرب با همه پيشرفت در بسيارى از موارد، به سوى شرق و به خصوص احكام
اسلام، روى آورده است[4].
[1] - امدادهاى غيبى در زندگى بشر، ص 198- 199/ نظام
حقوق زن در اسلام، بخش دهم.