نام کتاب : حكومت دينى از منظر استاد شهيد مطهري نویسنده : قدردان قراملكى، محمد حسن جلد : 1 صفحه : 108
وجود آنها به خاطر رفاه و آسايش حاكم است و
مردم جز اداى تكليف و وظيفه حقى ندارند و حق فقط براى حاكم منحصر شده است و اگر
حاكمى گاهى به اصلاح امور مردم و رفاه آنان مىپردازد، از قبيل تيمارى است كه مالك
يك حيوان براى حيوانش انجام مىدهد.
ما به عنوان موافقان اين رأى استاد به «گرسيوس» صاحب كتاب «حق جنگ و
صلح» در 1625 و هويزه اشاره مىكند. و سپس انديشه فوق را انديشه خطرناك و
گمراهكننده توصيف مىكند كه توسط افكار كليسايى در قرون وسطى تبليغ مىشد كه
زمينه شورش و هجمه تشنگان آزادى و دموكراسى را بر ضد كليسا، بلكه بر ضد دين و خدا،
به وجود مىآورد.
اما رابطه دوم، رابطه دو سويه و دو طرفه است، سخن از رابطه مالكيت و
بردگى در هيچكدام نيست، و اگر حقى هست- كه هست- در هر دو طرف است.
مردم براى خود حقوقى دارند كه حاكم نمىتواند آنها را سلب كند و
همچنين حاكم از حقوقى برخوردار است كه مردم نمىتوانند در برابر آن شانه خالى
كنند.
يكى از حقوق مردم، اين است كه حكومت در دست حاكم امانتى است كه مردم
آن را به او سپردهاند، و نقش حاكم نقش يك «وكيل» و «امين صلح» و «راعى و نگهبان»[1] و نقش مردم، نقش «موكل» و «صاحب حق
و امانت» است.
و اگر قرار است يكى براى ديگرى باشد اين حاكم است كه بايد براى مردم
محكوم يا فدا گردد.
[1] -« واژه« رعيت» علىرغم مفهوم منفورى كه تدريجا در
زبان فارسى به خود گرفته است، مفهومى زيبا و انسانى داشته است. استعمال كلمه«
راعى» را در مورد« حكمران» و كلمه« رعيت» را در مورد« توده مردم» اولين بار در
كلمات رسول اكرم و سپس به وفور در كلمات على عليه السّلام مىبينيم.
اين لغت از ماده« رعى» است كه به
معناى حفظ و نگهبانى است، به مردم از آن جهت كلمه« رعيت» اطلاق شده است كه حكمران
عهدهدار حفظ و نگهبانى جان و مال و حقوق و آزادىهاى آنهاست»( نقل از: سيرى در
نهج البلاغه، ص 89).
نام کتاب : حكومت دينى از منظر استاد شهيد مطهري نویسنده : قدردان قراملكى، محمد حسن جلد : 1 صفحه : 108