نام کتاب : حكومت اسلامى (درسنامه انديشه سياسى اسلام) نویسنده : واعظى، احمد جلد : 1 صفحه : 70
ابتدا به بررسى بحث نخست مىپردازيم و دلايل
كسانى را كه به عدم تشكيل حكومت به دست پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم باور
دارند بررسى مىكنيم.
رسالت منهاى حكومت
نويسنده مصرى على عبد الرازق از اين ايده دفاع مىكند كه زعامت و
رهبرى نبىّ اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم تنها زعامت دينى بوده است و منشأ اين
زعامت، نبوّت و رسالت او است. به همين سبب، با وفات او چنين زعامتى خاتمه مىيابد
و امرى قابل نيابت و جانشينى نيست. آنچه پس از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و
سلم به دست خلفا واقع شد از نوع زعامت وى نبوده است، بلكه خلفا داراى زعامت سياسى
بودند. آنان حكومت و دولت عربى تشكيل دادند و از دعوت دينى رسول اكرم صلّى اللّه
عليه و اله و سلم براى تقويت خويش مدد گرفتند. رهبران اين حكومت جديد التأسيس، خود
را خليفه رسول خواندند و اين امر اين گمان را در اذهان پديد آورد كه رهبرى و زعامت
آنان به جانشينى از زعامت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلم است، حال آنكه
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم تنها داراى زعامت دينى بوده، و اين زعامت قابل
انتقال و نيابت نبوده است. پيامبر، واجد ولايت سياسى نبوده است تا به خلفا و
جانشينان او انتقال يابد.[1] عبد الرازق
براى اثبات مدّعاى خويش به دو دليل متوسّل مىشود: دليل نخست او تمسّك به برخى
آيات قرآنى است. در اين آيات، شأن پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم در
رسالت و بشير و نذير بودن منحصر شده است. به اعتقاد وى، اگر پيامبر اكرم غير از
شأن رسالت و نبوّت، داراى منصب حكومت و ولايت نيز باشد، سزاوار بود كه در آيات
قرآنى به آن اشاره مىشد و شأن وى در نبوّت و نذير و بشير بودن خلاصه نمىگشت.[2] برخى از آيات مورد استشهاد وى
عبارتند از: