نام کتاب : حكمت حكومت فقيه پاسخ به شبهات در مورد حكومت ديني نویسنده : ممدوحى، حسن جلد : 1 صفحه : 216
خودباخته بود كه اطمينان به نفس را، به طور
تمام از دست داده بود و كمترين مقاومتى را در مقابل تهاجم سلطهگران، انجام
نمىداد. ما، در اين زمينه، قضاوت را بر عهده تاريخ و ناظران جريانهاى سياسى و
مردم مسلمان و الهى و انقلابى مىگذاريم. خدا نكند كار انسان به جايى برسد كه
مصداق آيه كريمه «لهم أعين لا يبصرون بها و لهم آذان لا يسمعون بها» گردد.
18. اعتبار جمهورى اسلامى و قراردادهاى آن
ادعاى غيرقابل قبول و دور از واقعيت ديگر، اينكه ايشان خود را مجتهد
مىداند كه برحسب حكم ولايى اجتهاد خود به نقد پرداخته و مىگويد:
بنابر رأى اجتهادى اينجانب، رفراندم و رژيمى كه مورد رفراندم واقع
شده (جمهورى اسلامى) به كلى از درجه اعتبارى فقهى و حقوقى، ساقط و بلااثر خواهد
بود و هر نوع قرارداد و معاملهاى كه از سوى اين حكومت انجام گيرد، غير قابل
اعتبار و نافرجام مىباشد. خواه اين معامله در داخل كشور و با شهروندان كشور انجام
پذيرد، يا در خارج از كشور، يا شهروندان يا دولتهاى كشورهاى ديگر، و در هر زمان
كه باشد، ملّت ايران مىتواند حقوق حقه خود را در داخل و خارج مطالبه نمايد.[1] در اين نقد، خود ادعاى اجتهاد كرده
و بر آن متفرعاتى بار كرده كه عبارت است از:
1. همهپرسى از درجه اعتبار ساقط است؛
2. معاملات اين حكومت، غيرقابل اعتبار است، چه معامله با شهروندان
باشد و چه با خارج كشور؛
3. ملّت ايران مىتواند حقوق حقّه خود را چه در داخل و چه در خارج،
مطالبه كند.
قبل از هرچيز بايد ديد ادعاى اجتهاد درست است يا نه؟ و به فرض صحت
ادّعا، شرايط فتوا، از عدالت و صيانت نفس و مخالفت با هواى نفس موجود است يا خير؟
همچنين، شما كه ولايت فقيه را غيرمعقول و ناموزون و غيرمشروع،
دانستيد،