نام کتاب : حكمت حكومت فقيه پاسخ به شبهات در مورد حكومت ديني نویسنده : ممدوحى، حسن جلد : 1 صفحه : 166
اشكال اوّل بر توقيع
معناى حجّت، چه ربطى به حكومت كردن دارد؟ در نقد اينروايت، ابتدا،
معانى «حجّت» را بيان كردهاند كه «حجّت» در توقيع، جز به معناى «ما يحتجّ به
الموالى على العبد و ما يحتج به العبد على المولى؛ آنچه به وسيله آن مولا بر بنده
استدلال مىكند و يا آنچه به وسيله آن بنده براى مولا دليل مىآورد نيست.» آنگاه
مىافزايد كه احتجاج عبد نسبت به مولا، چه ربطى به آيين مملكتدارى دارد؟ زيرا
امور سياسى- كه جزئى و قابل تغيير است- چگونه با فتاواى كلى و ثابت فقهى يكسان
است؟ و چگونه ممكن است متغيرات را با ثابت مرتبط كنيم؟[1]
جواب آن كه اوّلا، «حجّت» به معنى «قصد» است و اگر در استدلال، حد وسط را حجّت گويند،
از آن باب است كه أحد الخصمين قصد جواب و اثبات ادعاى خود را دارد و آنچه ايشان،
از معانى حجّت گفتهاند (قياس برهانى، شاهد عينى، ظنون خاصه) جملگى، مشترك معنوى و
مصاديق همان معناى لغوى است كه هريك در شأن خاصّ خود، قصد غلبه برطرف مقابل را
دارد، ولى مهم آن كه، در روايت، وقتى امام معصوم عليه السّلام در پاسخ به نامه
اسحاق بن يعقوب كه توسط يكى از نواب ولى عصر (عج) (محمد بن عثمان العمرى) به آن
حضرت تسليم شد، به مخاطب خود مىفرمايد:
«أنا حجّة اللّه عليهم»، آيا مقصود از «ما
يحتج به العبد على المولى» فقط حجت در احكام ظنيه است؟ امام معصوم، كه خود را حجة
اللّه و رابط بين خدا و فقيه دانسته، به كدام معناست؟ اسحاق بن يعقوب گويد: «سؤال
كردم از امورى كه أشكلت عليّ؛ براى من مشكل بود» و در جواب او، امام فرمود: « «... فأمّا الحوادث الواقعة، فارجعوا فيها إلى رواة أحاديثنا، فإنّهم
حجتي عليكم و أنا حجة اللّه عليهم.» امام، در اين زمينه، خود را
حجّت قاطع براى فقيه دانسته؛ يعنى امام معصوم خود را رابط فهم احكام و واقعيات بين
فقيه و خدا قرار داده است و رابطه فقيه را با خود، رابطهاى قطعى دانسته است كه
فقيه و همان رابطه قطعى و حجيّت تامّه را با ديگران در زمينه همه امور و مسائل
مشكل آنان خواهد داشت.
بعيد نيست دعايى كه امام، براى اسحاق بن يعقوب فرمود، ارشاد بدان
باشد كه آنچه او از امام در جواب خود گرفته محض رشد و تثبيت است؛ يعنى فقيه،
قاطعانه مىداند