نام کتاب : حكمت حكومت فقيه پاسخ به شبهات در مورد حكومت ديني نویسنده : ممدوحى، حسن جلد : 1 صفحه : 109
در بعضى مباحث كلامى گمان كردهاند كه
موجودات فقط در اصل حدوث به علت محتاج هستند، نه در مرتبه بقا كه اين طرز فكر را
در ساير مبانى آنان ديدهايم؛ مثلا در تربيت بشرى توهم كردهاند كه انسان حدوثا
محتاج به مصلح غيبى هست، ولى در مرتبه بقا محتاج نبوده و نداى «كفانا كتاب اللّه»
را سر مىدهند، هم چنانكه عدهاى ديگر پس از عصر غيبت، جامعه بشرى را از لحاظ
مسائل سياسى رها دانسته و شعار جدايى دين از سياست را زمزمه مىكنند، و متأسفانه
ندانسته و ناخودآگاه سياستهاى غير دينى را بر دين مسلط مىكنند.
امير مؤمنان- سلام اللّه عليه- از اين مسئله سخت ناراحت بوده و در
عهدنامه خود به مالك اشتر نوشته است: «اين دين به اسارت در دست اشرار قرار گرفته
بود كه به وسيله آن برحسب هوا عمل كرده و دنياى خود را به وسيله آن طلب كنند».[1] آيت اللّه جوادى آملى در بخش ديگرى
مىفرمايد:
در زمان غيبت، ادلّه دالّه بر احكام و كلّ مقيدات و مخصصات، اگرچه به
حدّ نصاب رسيده، ولى اين همه مردم را بىنياز از قانونشناس و امينى كه عهدهدار
سرپرستى و اجراى قوانين باشد، نمىكند. اين نياز همان امرى است كه ضرورت ولايت
فقيه را در زمان غيبت امام زمان عليه السّلام اثبات مىنمايد.
رد استشهادى ناروا به آيت اللّه بروجردى (ره)
با وجود ادله فراوان و تصريح آشكار فقهاى شيعه بر ضرورت ولايت فقيه،
باز بعضى در مخالفت با اين اصل قطعى دينى به كلام فقهاى شيعه استناد مىكنند و
ادعاى خود را به فقيه بزرگوارى چون آيت اللّه بروجردى- رحمة اللّه عليه- منسوب
مىنمايند، چنانكه ادعا كردهاند:
حدّ وسط در برهان، يكى از اجزاى بنيادين منطقى است و به معناى حجّت
نيست، بلكه حجت، مجموع صغرا و كبرا و نتيجه است. آنگاه مىگويد: استاد اعظم ما
(آيت اللّه بروجردى) بر اين باور بود كه حجتى كه يك فقيه، در علم اصول فقه، از آن
بحث مىكند، چيزى است كه مىتواند هم مولا بر عبد خود احتجاج كند ... و هم عبد
[1] - ان هذا الذين كان اسيرا فى ايدى الاشرار، يعمل
فيها بالهوى و يطلب به الدنيا.
نام کتاب : حكمت حكومت فقيه پاسخ به شبهات در مورد حكومت ديني نویسنده : ممدوحى، حسن جلد : 1 صفحه : 109