اعضاى يك مجموعه در سرنوشت فردى و جمعى خود،
طبق عقل، آيات و روايات و تجربه، از استبداد، جمود و ايجاد مقاومت منفى جلوگيرى
كرده و مجموعهها را كارآمدتر مىكند.
ثانياً قوام به معناى كسى است كه با جديت فراوان به انجام وظايف،
اقدام و قيام مىكند. لذا قواميت بيش از آنكه يك حق تلقى شود، يك تكليف است، آن هم
تكليفى كه ابزار لازمش نيز در اختيار مرد است. گرچه اين تكليف، حقوقى را نيز به
دنبال خود مىآورد، چرا كه اگر كسى نسبت به كسانى مسئوليت داشته و راجع به امورى
متصدى شد، ديگران نيز نسبت به او تكاليفى دارند و بايد با همكارى، او را در انجام
وظايفش يارى رسانند.
در مرحله بعد اگر اسلام زن را به پذيرش دست حمايتگر مردان دعوت كرده،
بر اساس واقعيات تكوينى وجود اوست. هر زنى در كنار خود تكيه گاهى مىطلبد كه در
عين محبت و انعطاف، صلابت مردانه داشته باشد تا به حمايتش اميدوار باشد.
در نتيجه وقتى مردان به وظايف خود در حمايت از زن و خانواده اقدام
مىكنند، توقع تمكين و گردن گذارى از ناحيه افراد خانواده و تمكين خاص از سوى زن،
توقع زيادى نمى باشد.
نكته مهم ديگر در تبيين قواميت مرد اين است كه خانواده از آن دسته از
تجمعاتى است كه براى افراد غير از حيثيات فردى ايشان، موقعيتهاى جديدى به بار
مىآورد. پيوند زوجيت، رابطه اى يگانه ساز بين زن و شوهر است و رابطههاى پس از
آن، رابطههاى خونى و نسبى هستند كه بين افراد ايجاد