نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 204
امامت امت بر دوش مردان قرار گرفته است. به رغم تصور فمينيستها
اين امر نه تنها نشان ضعف زنان به حساب نمىآيد، زمينهساز جانبدارى از زن، حفظ
حريم و امتيازدهى به اوست.
زيرا از نظر اسلام تصدّى مناصب و مسئوليتهاى حكومتى قبل از آنكه يك
«حق» تلقى گردد، «تكليف و وظيفه» است. رهبرى مسلمانان چنان مسئوليت سنگين و
طاقتفرسايى را به دنبال دارد كه دارندگان شرايط آن، همواره از پذيرش آن گريزانند.
آرى، آنها كه در نگاه مادى گرايانه خود، رياست بر مردم را يك «مقام بزرگ»
مىدانند، حق دارند اشكال كنند كه چرا اين مقام را اسلام به زن ارزانى نكرده است.
آنها بايد به خداوند ايراد بگيرند كه چرا پيامبران و امامان خود را از ميان زنان
انتخاب نكرده است.[1]
تفاوت اين دو ديدگاه را در مبانى انسانشناسى و معيارهاى ارزشگذارى
و نوع مسئوليت پذيرى متناسب با شخصيت زن و مرد در زندگى اجتماعى بايد جستجو نمود
كه در اين زمينه جاى سخن بسيار است.
پنج. شهادت زن
از آنجا كه تأثير شهادت مرد و زن از نظر آيين دادرسى در اسلام در
مواردى برابر نيست اين امر انتقاداتى را به دنبال داشته است. در پاسخ بايد گفت
ماهيت شهادت دادن يك تكليف است و نه حق. به همين دليل كتمان شهادت در اسلام، جرم و
گناه تلقّى شده است.[2] دليل
كتمان شهادت روشن است. زيرا معمولًا افراد از حضور در دادگاه و اداى شهادت
مىپرهيزند و بدان تمايل ندارند. شهادت دادن چيزى نيست كه همانند حقوق، مردم به
دنبال استيفاى آن باشند. امرى كه چنين طبيعتى دارد در مورد زنان وقتى نياز به شهود
بيشترى باشد، زحمت كمترى متوجّه آنان مىگردد و جنبه ارفاقى آن بيشتر است. از سوى
ديگر در جرمشناسى و
[1]. وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا
رِجَالًا نُوحِي الَيْهِم: و پيش از تو[ نيز] جز مردانى از اهل شهرها را- كه به
آنان وحى مىكرديم- نفرستاديم. يوسف( 12): 109؛ نحل( 16): 43 و نيز، بنگريد به:
انبياء( 21): 7.