نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 118
گسترانيده شود و هيچ تجاوز و تهديدى، عرصه را بر زندگى او تنگ
ننمايد. در بيان اميرمؤمنان على عليه السلام، يكى از اهداف حكومت، برقرارى امنيت
دانسته شده است. بهراستى چه زيبا و شنيدنى است اين جملات: پروردگارا، تو مىدانى
آنچه ما انجام داديم نه براى اين بود كه مملكت و سلطنتى به دست آوريم و نه براى
آنكه از متاع پست دنيا چيزى تهيه كنيم؛ بلكه براى اين بود كه نشانههاى از بين
رفته دينت را بازگردانيم و صلح و مسالمت را در شهرهايت آشكار سازيم، تا بندگان
ستمديدهات در امنيت قرار گيرند و قوانين و مقررّاتى كه به دست فراموشى سپرده شده
بار ديگر عملى گردد.[1]
مصاديق امنيّت
1. امنيت جانى
2. امنيت حيثيتى
انسان همان موجودى است كه آفرينش وى در زيباترين شكل ممكن صورت
پذيرفته،[2] خداوند
خود را نسبت به چنين آفرينشى تحسين نموده[3]
و بر همين اساس تاج كرامت بر سر او نهاده است.[4]
در نگرش الهى به انسان، آفرينش ويژه، جايگاه ويژه و اقتدار ويژه اين موجود،
بهرهمندى از حقوق ويژه را ايجاب مىكند كه از جمله آنها صيانت از حيثيت و شرف
انسانى است. در حقيقت رابطه مستقيمى ميان گستره استعدادها و توانايىهاى انسان و
دامنه حقوق وى وجود دارد. به هر ميزان كه استعداد خدادادى انسان بيشتر باشد، دامنه
استحقاق او نيز گسترده خواهد بود. انسان از آن نظر استحقاق حفظ شأن، حرمت و حيثيت
خود را دارد كه در ذات و طبيعت خود نياز به آن را احساس مىكند و چنين استعدادى در
وجودش نهفته است. از پيامبر اكرم در حجةالوداع نقل شده است كه خطاب به اصحاب خويش
فرمود: آگاه باشيد كه