پرندهاى خواهد شد به اذن خدا و من كور
مادرزاد و مرض برص را شفا مىدهم و مرده را زنده مىكنم (ولى همه اينها) به اذن
خداست».
(1) از اين آيه به خوبى پيداست كه تمام اين كارها: خلقت پرنده، شفاى
كور مادرزاد و شفاى ابرص و زنده كردن مردگان، همه از فعل خود عيسى است. البته به
اذن و اجازه پروردگار جهان، بدين معنا كه: اين قدرت را خدا به او داده است، نه
آنكه او خود توانايى اين كار را داشته باشد و چون مرده زنده كردن و امثال آن، امر
محالى نيست، جز اينكه بايد تحت قدرت انسان در آيد اين قدرت را خدا به اشخاص مخصوصى
عنايت مىكند تا رابطه آنها با خداى جهان براى عموم روشن گردد و از همين راه معجزه
پيامبران دليل بر نبوّت آنهاست.
2- آيه ديگر درباره جناب سليمان عليه السّلام است: فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ
أَصابَ.[1] «ما باد را
به تسخير (سليمان) در آورديم تا به امر او به جريان (وزيدن) در آيد، به هر گونه كه
او اراده كند».
بديهى است كه تحت فرمان آمدن باد، جز با قدرت و نيروى الهى ميسر نيست
و اين همان «ولايت تكوينى» است.
3- از جمله آيات ولايت تكوينى آيهاى است كه درباره «آصف بن برخيا»
رسيده كه چنين مىگويد:
قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ
قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ....[2] «گفت آن كس كه نزد او دانشى از كتاب
بود، من آن (تخت بلقيس) را به نزد تو (اى سليمان) مىآورم پيش از آنكه چشم بر هم
زنى».
مىدانيم كه فاصله مكان جناب سليمان و تخت بلقيس فرسنگها راه بود،
چگونه «آصف» گفت: پيش از يك چشم بر هم زدن آن را حاضر مىكنم و چنين هم عمل كرد،
اين همان ولايت تكوينى است؛ يعنى تصرف در عالم وجود به اذن خداوند و شكستن عادت.
(2) البته آيات ديگرى در قرآن كريم وجود دارد كه دلالت مىكند معجزه
رسولان الهى